خصوصیات فرهنگ
خصوصیات فرهنگ را میتوان به شرح زیر ارائه كرد:
1. آموختنی و اكتسابی است: افرادِ هر نسل، میراث فرهنگی را از نسل گذشته دریافت
میكنند و به نسل بعدی میسپارند.
2. زنده است: جنبهی پذیرندگی فرهنگ مربوط به زنده بودن آن است و توقف فرهنگ مساوی
با مرگ آن است.
3. فطرتِ ثانوی انسان است؛ یعنی به خودی خود عمل میكند؛ بر این اساس است كه
ارزشها، بایدها و نبایدها و اهداف و عادات، پایههای فرهنگ را میسازند.
4. فراتر از سواد و تحصیلات است؛ زیرا با فطرت و سرشت انسانها مرتبط است.
5. هویتدهنده است؛ یعنی تنظیمكنندهی روابط اجتماعی و تضمینكنندهی نوع بینش و
نگرش فرهنگپذیر است.
6. نسبی است؛ فرهنگ متنوع است، تدابیر و روشها از یك گروه به گروه دیگر فرق میكند
و هر قومی طرز تفكر و عادات ویژهای دارد.
7. منتقل شدنی است؛ هر گروه انسانی میراث اجتماعی (فرهنگ) خود را به دیگران انتقال
میدهد.
8. خاص انسان است؛ فرهنگ شامل گذر از مرحلهی غریزی به رفتارِ آموخته است كه
الگوهای آن میتواند از یك شخص یا نسل به شخص یا نسل دیگر منتقل شود؛ در واقع
مفهومی تجریدی از مشاهدهی رفتار انسانهاست (قیصیزاده، 1363 و فیاض، 1372، ص31ـ39
و روحالامینی، 1372، ص19ـ24).
فرهنگ غربی و فرهنگ شرقی
امروزه در تقسیم كلی، فرهنگ كشورهای جهان را به دو دستهی شرقی و غربی تقسیم
میكنند. دو اصطلاح شرق و غرب تعابیر جغرافیایی هستند و با این ملاك كشورهای چین،
فیلیپین، ژاپن و... شرقی محسوب میشوند و ایسلند، كانادا و تمام آمریكا از شمال تا
جنوب، غربی؛ اما این دو مفهوم در حوزهها و قلمروهای دیگر مثل سیاست، حكمت، فلسفه،
عرفان و تاریخ هم در برابر هم قرار میگیرند؛ برای مثال، تقابل اسلام و غرب، صورتی
از تقابل شرق و غرب محسوب میشود (داوری اردكانی، 1379، ص12). در این تقسیمبندی
تاریخی و سیاسی منظور از فرهنگ غربی همان بینش یونان و روم بعد از میلاد مسیح و
اروپای بعد از رنسانس است كه برخی از ویژگیهای آن عبارتاند از: اصالت قدرت، اصالت
ماده، اصالت زندگی، نظم فكری و عملی، اصالت مصرف، میل به تحلیل عقلانی، خودمداری و
اومانیسم.
در مقابل فرهنگ غربی، مجموعهای از فرهنگهای ملل شرقی قرار دارد كه عمدتا دارای
ویژگیهای زیر است:
طالب و تابع قطب بزرگ ازلی (خداوند) است (اصالت وحدانیت)؛ در جستوجوی روح و یافتن
راز خلقت است (اصالت روح)؛ میل به تحلیل عاطفی دارد؛ قومگرا و ناسیونالیسم است؛ به
همهچیز با دیدهی ابهام مینگرد (ابراهیمی، 1367).
فرهنگ
برای فرهنگ در حدود دویست و پنجاه تعریف ارائه كردهاند؛از جمله :
ـ كلیهی دستاوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد،
آداب و رسوم، عبادات و دیگر قابلیتهای اكتسابی، كه از نسلی به نسل دیگر انتقال
مییابد.
ـ مجموعهی باورها، بینشها، ارزشها، آداب و سنن، اخلاق و اندیشههای پذیرفته شده
و حاكم بر یك جامعه.
ـ مجموعهی پیچیدهای كه در برگیرندهی دانستنیها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات،
قوانین، عادات و هرگونه توانایی كه به وسیلهی انسان، به عنوان عضو جامعه، كسب شده
است (روحالامینی، 1372، ص 17 به نقل از: ادوارد تایلور1، فرهنگ ابتدایی).
ـ فرهنگ مجموعهای از آگاهیها(شناختها) و رفتارهای فنی، اقتصادی، آیینی (شعایر)،
مذهبی، اجتماعی و غیره است كه جامعهی انسانی معینی را مشخص میكند (پانوف؛ 1368، ص
103).
تعاریف مختلف و متفاوت از فرهنگ بیانگر این مطلب است كه تمام دستاوردهای مادی و
معنوی بشر در طول تاریخ در قالب اصطلاح فرهنگ قابل تعبیر است؛ به همین سبب تعریف
ذكر شده در فرهنگ مردمشناسی میشل پانوف2 را میتوان تعریفی جامع از فرهنگ دانست.
فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی
فرهنگ را میتوان در دو سطح مادی و معنوی دستهبندی كرد؛ فرهنگ مادی عبارت است از
تمامی آنچه كه عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دستاوردهای صنعتی، بناهای
تاریخی، خط، موسیقی و... . فرهنگ معنوی یا غیرمادی نیز عبارت است از عقاید و رسوم،
علوم و معارف، ارزشها و اندیشهها، اخلاقیات، دانستنیها و... (روسك3، 1369، ص 10
و روحالامینی، ص24).
فرهنگ مادی معمولاً تحت تأثیر فرهنگ معنوی رشد میكند؛ زیرا نوع نگرش به هستی و
جهان، و ارزشهای حاكم بر جوامع، در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی و رفاه
اجتماعی به انسان جهت میدهد؛ برای مثال، طرز نگرش، نوع ارتباطات و معاشرتِ
انسانها، آنان را به ساختاری خاص در معماری سوق میدهد، و یا نوع نگرش زنان به
حقوقشان، آنان را در انتخاب نوع لباس یا رفتار رهنمون میسازد (قیصیزاده، 1363).
از طرف دیگر فرهنگ مادی نیز در فرهنگ معنوی تأثیر میگذارد. برای مثال، وارد شدن و
جای گرفتن یك تكنولوژی جدید كه در شمار فرهنگ مادی است، بالطبع ارزشهای جدیدی را
با خود خواهد آورد و ارزشهایی را نیز متزلزل خواهد ساخت (روحالامینی، ص110).
مقدمه
درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی و نحوهی مقابله با آن
حیات بشری همواره با فرهنگ توأم بوده است و ملتی كه فرهنگ مخصوص به خود نداشته
باشد، مرده محسوب میشود؛ علاوه بر این، یك فرهنگ بالنده برای تكامل خود باید
توانایی تبادل با سایر فرهنگها و جذب عناصر مثبت آن را داشته باشد؛ بنابراین، تمام
فرهنگها باید در تعامل با یكدیگر باشند، تا بتوانند در مجموع، بشر را به پیشرفت
مطلوب برسانند.
در عصر حاضر كه نظام سرمایهداری به سرپرستی آمریكا، با تكقطبی شدن جهان و فروپاشی
رژیم شوروی سابق، یكهتاز عرصهی جهانی شدهاست، به شكلهای مختلف میكوشد تا نظرات
سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را به تمام كشورهای جهان تحمیل كند و فرهنگ واحدی
متناسب با منافع درازمدت خود بر جهان حاكم سازد. از طرف دیگر سایر ملتها نیز در
برابر این زیادهخواهی آمریكا برای حفظ و پاسداری از فرهنگ ملی و بومی خود مقاومت
میكنند. در این میان فرهنگ اسلامی توانسته است در صد سال اخیر در برابر این هجوم
مقاومت و اصالت خود را حفظ كند.
بدیهی است طرّاحان "نظم نوین جهانی" كه با هزاران ترفند توانستهاند یك ابرقدرت
نظامی، نظیر شوروی سابق را از سر راه خود بردارند و سبب فروپاشی كمونیسم در سطح
جهانی شوند، مایل نیستند با قدرت جدیدی در برابر منافع خود مواجه گردند. پیروزی
انقلاب اسلامی در ایران سبب شده است كه سلطهگران بیشتر از آن جهت خوفناك باشند كه
قدرت جدیدِ مقابل منافع نامشروعِ آنان، یك گروه سیاسی ـ مذهبی به نام جهان اسلام
باشد؛ قدرتی كه از نظر فرهنگی با داشتن ارزشهای قوی، نظیر خداپرستی، ظلمستیزی،
نوعدوستی، برادری، مساوات و عدل، میتواند در برابر فرهنگ غربی قد علم كند؛ لذا
چون میدانند كه از مقابلهی مستقیم با ایدئولوژی اسلامی طرفی نخواهند بست،
میكوشند با ترفندی قدیمی، به طور غیرمستقیم، در اركان جوامع اسلامی، از جمله
جامعهی ما رخنه كنند و آن ترفند چیزی نیست جز "تهاجم فرهنگی".
بدین منظور، در این مقاله سعی شده است به نوعی این پدیده مورد بررسی قرار گیرد و
عوامل داخلی و خارجی و نیز برخی از راهكارهای مبارزه با آن مطرح شود. از آنجا كه
بحث از تهاجم فرهنگی مستلزم تعریف فرهنگ و ویژگیهای آن است، ابتدا به این موارد
میپردازیم و سپس موضوع اصلی را بررسی میكنیم.
کشور ایران به دلیل موقعیت منحصربهفرد و متمایز در نظام ژئوپلتیک جهانی و به عنوان یک قدرت منطقهای، همواره در دهههای اخیربا اتکا به توانمندیهای ذاتی و بومی از نقش و جایگاه ویژهای در نظام بینالملل برخوردار بوده و این ویژگی سبب شده تا در نگرشهای رقبای اقتصادی و سیاسی خود نه تنها چالشها و تنشهای اقتصادی را کاهش دهد بلکه بسیاری از این قبیل تهدیدات را به فرصت تبدیل نموده و یا با استفاده از آنها به عنوان فرصتهایی برای ایجاد تنش در میان رقبا، زمینههای بهرهبرداری سیاسی ـ و توسعه تعاملات اقتصادی را فراهم آورده است.
روند فعالیتها و مجموعه فرآیندهای مؤثر در تحولات توسعهگرایی ایران به ویژه در ابعاد اقتصادی، تاکنون در شرایطی محقق شده که همواره با رصد و نظارت گسترده از سوی قدرتهای معارض بینالمللی مواجه بوده و با اقدامات گوناگون تحمیلی سیاسی و اقتصادی آنان تهدید میشده است. با این وصف با ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری و تبیین الگوی رشد و توسعه اقتصادی کشور بر محور مبانی اقتصاد مقاومتی، اکنون ضمن لزوم تأکید بر احیا و گسترش تمامی همگراییها و همافزایی در میان کلیه نیروها و ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دفاعی و امنیتی جامعه در کشور و تمرکز بر اهداف توسعهگرایانه، یکی از اقدامات بسیار ضروری موضوع بهکارگیری مجموعه توانمندیهای بالفعل و بالقوه کشور به ویژه درطراحی و تدوین نقشه راه دیپلماسی و توسعه تعاملات بینالمللی است.
رئیس ستاد اقامه نماز کشور طرح تنظیم خانواده را یک طرح آمریکایی و اسرائیلی برای کاهش جمعیت ایران عنوان کرد.
تعداد صفحات : 3