loading...
مهدی امینی
سرباز گمنام بازدید : 345 دوشنبه 06 آبان 1392 نظرات (0)

تا زمانی که ماهیت سیاست و حکومت آمریکا را نشناسیم، این‌ حرف‌های مربوط به مذاکره و رابطه با آمریکا، شعاری به نظر می‌رسد. واقعیت این است که حاکمیت واقعی در آمریکا، چه در کنگره و چه در دولت و چه در بخش‌های مختلفی مثل اقتصاد، دانشگاه، فرهنگ، رسانه، مطبوعات و… در اختیار صهیونیست‌هاست.

چارچوب رابطه‌ی آمریکا با ایران را صهیونیست‌ها تعیین می‌کنند

چارچوب رابطه‌ی آمریکا با ایران را صهیونیست‌ها تعیین می‌کنند

تا زمانی که ماهیت سیاست و حکومت آمریکا را نشناسیم، این‌ حرف‌های مربوط به مذاکره و رابطه با آمریکا، شعاری به نظر می‌رسد. واقعیت این است که حاکمیت واقعی در آمریکا، چه در کنگره و چه در دولت و چه در بخش‌های مختلفی مثل اقتصاد، دانشگاه، فرهنگ، رسانه، مطبوعات و… در اختیار صهیونیست‌هاست.

چارچوب رابطه‌ی آمریکا با ایران را صهیونیست‌ها تعیین می‌کنند

چارچوب رابطه‌ی آمریکا با ایران را صهیونیست‌ها تعیین می‌کنند

  مقام معظم رهبری در مراسم تحلیف و اعطاى سردوشى دانشجویان دانشگاه‌هاى افسرى ارتش جمهورى اسلامى ایران‌، با اشاره به غیرقابل اعتماد، خودبرتربین، غیرمنطقی و عهدشکن بودن دولت آمریکا، آن را دولتی در چنگال قدرت شبکه‌ی صهیونیسم بین‌المللی دانستند. بررسی بخشی از علل این واقعیت انکارناپذیر و همچنین تحلیلی بر مذاکره‌ی ایران و آمریکا در جریان سفر دکتر روحانی به نیویورک، موضوع مصاحبه‌ی برهان با دکتر احمد دوست‌محمدی، مدیر گروه مطالعات منطقه‌ای دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است که متن کامل آن در ادامه می‌آید.

 بعضی از کارشناسان و مشخصاً اهالی رسانه علت تیرگی روابط ایران و آمریکا را تسخیر لانه‌ی جاسوسی می‌دانند و مدعی‌‌اند نقطه‌ی شروع خصومت، این اتفاق بوده است. آیا واقعاً این تیرگی روابط ناشی از تسخیر لانه‌ی جاسوسی است یا ‌قبل‌تر از آن هم زمینه‌های این اختلافات وجود داشته است؟

اگر بخواهیم به روابط ایران و آمریکا در حدود سی سال گذشته نگاه کنیم، باید به این نکته توجه کنیم که به هر حال، بعد از وقوع انقلاب اسلامی، ما با آمریکا تضادی جدی پیدا کردیم. البته مسلماً تسخیر لانه‌ی جاسوسی این تضاد را تشدید کرد، اما اشغال جاسوس‌خانه‌ی آمریکا در واقع واکنش انقلاب اسلامی به دخالت‌های آمریکا در امور داخلی ایران بود. این یک واکنش طبیعی محسوب می‌شد، چون اساساً انقلاب اسلامی در پی از بین بردن سلطه‌ی آمریکا بر ایران بود.

این در حالی بود که آمریکا همچنان از رژیم منفور پهلوی حمایت می­کرد. ضمن اینکه این کشور از طریق سفارتخانه‌ی خود همچنان در پی سیاست‌های سلطه‌جویانه در این کشور بود و می‌خواست سلطه‌ی خودش را در ایران دوباره بازگرداند. بنابراین سیاست‌هایی که آمریکایی‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مواجهه با ایران اتخاذ کردند، موجب آن واکنش شد.

اگر بخواهیم به تاریخ برگردیم و بگوییم از ابتدا تقصیر چه کسی بوده است، به این می‌رسیم که خودشان گفته‌اند کودتای ۲۸ مرداد را آن‌ها به راه انداختند. اگر آن دشمنی را هم فراموش کنیم و از انقلاب به بعد را نگاه کنیم، باز هم می‌بینیم آن‌ها دست از سیاست‌های خصمانه‌شان برنداشتند و همواره در صدد مقابله با انقلاب اسلامی ایران بوده‌اند.

 من فکر می‌کنم ما و آمریکا، در دوران بعد از انقلاب، کاملاً در دو جبهه‌ی مخالف قرار گرفته‌ایم. به اعتقاد من، وقوع انقلاب اسلامی سرآغاز جدی مخالفت و دشمنی آمریکا با ایران محسوب می‌شود. قبل از انقلاب را می‌توانیم بگوییم رژیم شاه به آمریکا وابسته بود و به هر حال شاه حکومت و از آمریکا اطاعت می‌کرد، ولی بعد از انقلاب این اختلافات شروع شد.

علاوه بر این‌ها، باید توجه داشته باشیم که دولتمردان آمریکا خودشان در سیاست خارجی تصمیم‌گیرنده نیستند، بلکه صهیونیست‌های حاکم بر آمریکا هستند که سیاست خارجی این کشور را تعیین می‌کنند. تا زمانی که ماهیت سیاست و حکومت آمریکا را نشناسیم، این‌ حرف‌های مربوط به مذاکره و رابطه با آمریکا شعاری به نظر می‌رسد. واقعیت این است که حاکمیت واقعی در آمریکا، چه در کنگره و چه در دولت و چه در بخش‌های مختلفی مثل اقتصاد، دانشگاه، فرهنگ، رسانه، مطبوعات و… در اختیار صهیونیست‌هاست.

شاید خیلی‌ها باور نکنند که چطور اقلیتی که حدود دو درصد جامعه‌ی آمریکا را تشکیل می‌دهند (ظاهراً حدود هفت میلیون نفر) آمریکای ابرقدرت را کنترل می‌کنند. ولی واقعاً می‌توان این موضوع را به طول مستدل و مستند ثابت کرد. در حال حاضر، این مسئله، موضوع بحث ما نیست، ولی به هر حال، باید بدانیم که در آمریکا همه چیز تحت کنترل کامل صهیونیست‌هاست.

از سویی دیگر، یکی از ویژگی‌های مهم انقلاب اسلامی ما ضدیت با صهیونیسم و رژیم اشغالگر قدس است و این یکی از ارکان اصلی سیاست خارجی ما محسوب می‌شود. با توجه به جهان‌بینی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت مکتب اسلام، نظر امام و همچنین قانون اساسی، به رسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی در اولویت سیاست خارجی ما قرار دارد. حتی قبل از انقلاب، از سال‌های دهه‌ی ۱۳۴۰، امام خمینی (ره)، شهید مطهری، شهید نواب صفوی و مرحوم آیت‌الله کاشانی، همه و همه، رژیم اشغالگر قدس را به عنوان رژیم غاصب می‌شناختند و موجودیت آن را قبول نداشتند. این مهم‌ترین ویژگی انقلاب اسلامی بوده و هست که باعث تعمیق دشمنی آمریکا با ما شد، چون ایالات متحده به وسیله‌ی یهودی‌ها تأسیس شده و یک کشور صهیونیستی است.

 رهبری هم در سخنرانی دانشگاه شهید ستاری به این نکته اشاره فرمودند. ایشان در جمع فرماندهان ارتش، دو جمله گفتند که خیلی جالب بود. یکی اینکه گفتند دولت آمریکا در پنجه‌ى تصرّف و اقتدار شبکه‌ی صهیونیسم بین‌المللی گرفتار است و در ادامه فرمودند که آمریکا از همه‌ى دنیا باج می‌گیرد و به رژیم جعلى صهیونیستى باج می‌دهد. بنابراین معلوم است که آمریکا گرفتار صهیونیست‌هاست.

در دانشگاه‌ها معمولاً و متأسفانه در بیانات مقام معظم رهبری، خیلی دقیق نمی‌شویم. اگر واقعاً به عمق قضیه نگاه کنیم، باید ببینیم که چرا رهبر انقلاب، امام خمینی، شهید مطهری و دیگر رجال انقلابی ما این قدر راجع به صهیونیست‌ها حساسیت داشته‌اند. شهید مطهری جمله‌ی معروفی دارند با این مضمون که به خدا قسم که پیغمبر اکرم در قبر مقدسش امروز از یهود می­لرزد. با این وجود، متأسفانه در دانشگاه‌ها به این قضیه اهمیت داده نمی‌شود. باید ببینیم ریشه‌ی این اختلافات کجاست؟ ما با آمریکا چه کار کرده‌ایم و آن‌ها با ما چه کرده‌اند؟ اساساً ما چرا این قدر باید با همدیگر اختلاف داشته باشیم؟ اختلاف ما بر سر به رسمیت نشناختن رژیم اشغالگر قدس است که بزرگ‌ترین ضربه را به صهیونیسم بین‌الملل زده است. همین امروز اگر ما رژیم اسرائیل را به رسمیت بشناسیم، همه مشکلات ما با آمریکا حل می­شود.

مقام معظم رهبری در حج سال گذشته، پیامی دوصفحه‌ای به این کنگره‌ی عظیم جهانی فرستادند و در آن، هفت بار واژه‌ی صهیونیسم را تکرار کرده بودند. چرا باید در یک پیام دوصفحه‌ای هفت بار این واژه‌ی منفور تکرار شود؟ وقتی به تاریخ نگاه می‌کنیم، می‌بینیم از زمانی که آمریکا کشف شد تا امروز، این کشور تحت سیطره‌ی کامل یهودیان بوده است. این قدرت یهودیان است که در واقع ارتباط ایران و آمریکا تعیین را‌ می‌کند.

 در پیام امسال معظم‌له که به کنگره‌ی عظیم حج ابراهیمی هم پنج بار این واژه تکرار شده است. این نشان از اهمیت مسئله‌ی صهیونیسم برای جهان اسلام و جامعه‌ی بشری دارد. بارها مقام معظم رهبری هم گفته‌اند که اگر ما ‌حتی بمب اتم هم بسازیم، ولی وجود اسرائیل را به رسمیت بشناسیم، تمام قضایا حل می‌شود. قضیه اصلاً سلاح هسته‌ای نیست. ما اگر مسئله‌ی هسته‌ای را حل کنیم، بحث حقوق بشر را بهانه می‌کنند، اگر موضوع حقوق بشر را حل کنیم، بحث قومیت‌ها، جزایر سه‌گانه و هر بار بهانه‌ی جدیدی را مطرح می‌کنند. این روند تمام‌شدنی نیست؛ تا زمانی که رژیم اشغالگر قدس در منطقه وجود دارد. اگر این رژیم نبود، ما می‌توانستیم با آمریکا به توافق برسیم، ولی امروز چنین چیزی امکان‌پذیر نیست، چون آمریکا شش‌دانگ پشت سر اسرائیل ایستاده است. اوباما هم گفت که امنیت ما به امنیت اسرائیل بستگی دارد؛ اصلاً می‌توانیم بگوییم مرکز حکومت صهیونیست‌ها آمریکاست و یک پایگاهی به نام رژیم اسرائیل در منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقا درد.

رهبر معظم انقلاب برای اینکه راه را باز کنند و دست‌وپای هیئت دیپلماسی ما را نبندند، نرمش قهرمانانه را مطرح کردند. در حال حاضر ما در منطقه دست برتر را داریم. همان طور که می‌دانید، در منطقه هیچ مسئله‌ای نیست که بدون حضور و نظر ایران قابل حل باشد. مسائل مربوط به فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و حتی بحرین بدون حضور ایران قابل حل نیست. این مسئله‌ی روشنی است. در نتیجه، رهبر معظم انقلاب دست دولت را از موضع قدرت باز گذاشتند.

همان طور که دیدید، ما نرمش به خرج دادیم و آقای ظریف هم با جان کری، وزیر خارجه‌ی آمریکا، صحبت کرد؛ ولی یک هفته بعد، با سفر نتانیاهو به آمریکا، اوباما باز هم همان حرف‌های گذشته‌اش را تکرار کرد. درست مخالف چیزهایی که در سازمان ملل گفتند. همه‌ی این‌ها دروغ و نفاق است، چون دولتمردان آمریکا اصلاً از خودشان اختیاری ندارند. اوباما، بوش،کلینتون و تمام رؤسای جمهوری آمریکا مجری نقشه‌های صهیونیست‌ها در منطقه هستند. بر اساس آمار خدشه‌ناپذیر و موثق، شصت تا هفتاد درصد اعضای کنگره با پول صهیونیست‌ها توانسته‌اند رأی بیاورند. در انتخابات ریاست‌جمهوری هم کسانی کاندیدای نهایی می‌شوند که حمایت بی‌قیدوشرط از رژیم صهیونیستی در اولویت سیاست خارجی آن‌ها قرار داشته باشد. اگر در سخنرانی‌هایشان روی این موضوع تکیه کنند، می‌توانند یکی از دو نامزد مرحله‌ی نهایی شوند. هر کدام از این دو نامزد هم که پیروز شوند، امنیت اسرائیل تأمین می‌شود، چون هر دو آن‌ها با سرمایه‌ی صهیونیست­ها به مرحله‌ی نهایی راه پیدا کرده‌اند و با پول آن‌ها سر کار آمده‌اند.

قضیه اصلاً سلاح هسته‌ای نیست. ما اگر مسئله‌ی هسته‌ای را حل کنیم، بحث حقوق بشر را بهانه می‌کنند، اگر موضوع حقوق بشر را حل کنیم، بحث قومیت‌ها، جزایر سه‌گانه و هر بار بهانه جدیدی را مطرح می‌کنند. این روند تمام‌شدنی نیست؛ تا زمانی که رژیم اشغالگر قدس در منطقه وجود دارد. اگر این رژیم نبود، ما می‌توانستیم با آمریکا به توافق برسیم، ولی امروز چنین چیزی امکان‌پذیر نیست.

یکی از اساتید دانشگاه حرف درستی می‌زد. ایشان می‌گفت آمریکا کشور سرمایه‌داری است و در آن فقط پول حکومت می‌کند. در نتیجه، کسانی وارد حکومت می‌شوند که پول بیشتری خرج کرده‌اند و توانسته‌اند افکار عمومی را بخرند. باز همان طور که می‌دانید، بیش از شصت درصد مطبوعات اصلی آمریکا و رسانه‌های تأثیرگذار جهانی متعلق به صهیونیست‌هاست. این آمار و ارقام هم مستند است.

در نتیجه، ما با شبکه‌ی جهانی فاسد صهیونیسم مواجه هستیم، نه با آمریکا. مرکز اصلی این شبکه در اسرائیل است و به شدت توسط آمریکا پشتیبانی می‌شود.

اگر بپذیریم که مجموعه‌ی دخالت‌های آمریکا در ایران (که یک لیست بلندبالایی است) و مدیریت نظام سیاسی یا حتی نظام فرهنگی در ایالت متحده به دست شبکه‌ی صهیونیسم جهانی است، چه لزومی دارد که ما با ایالات متحده بر سر میز مذاکره بنشینیم؟ به نظرتان دولت چه برنامه‌ای در ذهن دارد؟

 این دولت جدیدی که با رویکرد اعتدال در ایران روی کار آمده است این امید و تدبیر را دارد که شاید با مذاکره و دیپلماسی بتوانیم با آمریکا بر سر مسائل منطقه‌ای به توافق برسیم و به کمک همدیگر، مسائل منطقه را حل کنیم. بالاخره آمریکا ابرقدرتی است که مثل ایران در منطقه نقش بازی می‌کند. همان طور که ما نقشی مؤثر در منطقه داریم، آمریکا نیز در منطقه تأثیرگذار است و نقش تعیین‌کننده‌ای دارد.

این دولت فکر می‌کند شاید ما بتوانیم با مذاکره با آمریکا، از جنگ و خصومت پرهیز کنیم و بتوانیم در سایه‌ی توافقات دوجانبه یا چندجانبه، آرامش را به منطقه برگردانیم. این تصور در دولت وجود دارد، اما من عرض می‌کنم این تصور، رؤیایی است که به حقیقت نخواهد پیوست. گرگ و میش نمی‌توانند با هم به توافق برسند. اگر آمریکا امروز گفت من با رژیم صهیونیستی کاری ندارم، می‌توانیم با این کشور مذاکره کنیم، ولی وقتی می‌گوید من تمام‌قد پشت سر اسرائیل ایستاده‌ام و امنیت جهان به امنیت اسرائیل بستگی دارد و از سویی دیگر، آمریکا و اسرائیل دائماً علیه مردم مظلوم فلسطین و ملت‌های مسلمان منطقه دست به جنایت می‌زنند، چگونه می‌توانیم با آن‌ها مذاکره کنیم؟

ما گفته‌ایم شما قدم‌های اعتمادساز بردارید تا ما هم به جلو بیاییم. این یک راه‌حل و یک نرمش قهرمانانه است. داستان نرمش قهرمانانه این است که دولت گفته است ما می‌خواهیم این مسیر را باز کنیم و رهبر انقلاب هم گفته‌اند ما دست‌ آن‌ها را نمی‌بندیم. بروند یک بار دیگر امتحان کنند. چه اشکالی دارد؟ ما که از مذاکره ترسی نداریم. ما حرف برای گفتن داریم، استدلال داریم، برای چه باید از مذاکره بترسیم؟ مذاکره بر سر برخی موارد مورد اختلاف که اشکالی ندارد.

در عین حال می‌دانیم که ایالات متحده غیرمنطقی است.

بله، مذاکره باید با چشمان باز باشد. همان جمله‌ای که رهبر معظم انقلاب فرمودند. باید با چشمان باز با آمریکا مذاکره کنیم. نباید دنیا تصور کند ما نمی‌خواهیم مذاکره کنیم یا دنبال ساخت بمب هستیم. این تابو باید شکسته شود که آن‌ها در دنیا تبلیغ کرده‌اند که ما اهل مذاکره و گفت‌وگو نیستیم. باید بنشینیم سر میز و مثل دو انسان متمدن مذاکره کنیم، هرچند که من می‌دانم به نتیجه‌ای نخواهیم رسید؛ چون نه آمریکا عوض می­شود و نه ما دست از آرمان‌های بلند انسانی و انقلابی خود می­کشیم.

ولی می‌توانیم ذهنیت‌ها را تغییر دهیم.

 بله، ذهنیت‌سازی و افکارسازی در جهان خیلی اهمیت دارد. چرا ما افکار بقیه را در جهان نسبت به خودمان بد کنیم؟ مذاکره کنیم و چانه بزنیم. البته همان طور که عرض کردم، با توجه به وابستگی تمام‌عیار دولت آمریکا و دولتمردان این کشور به اسرائیل و یک‌پارچه بودن این دو، در این مذاکرات به نتیجه نمی‌رسیم. ما در چالش‌های منطقه‌ای و مسائل جاری، جز مقاومت در مقابل آمریکا، هیچ راه دیگری نداریم. مقاومت تنها گزینه‌ی پیش رو علیه صهیونیست­ها در منطقه است.

در دو زمینه پیش‌شرط وجود دارد. یک سری پیش‌شرط‌های مذاکره است که فعلاً روی آن بحث نمی‌کنیم. دسته‌ی دیگری از پیش‌شرط‌ها داخلی‌اند. من سخنرانی رهبر انقلاب را در سال ۹۲ نگاه می‌کردم، ایشان روی یک تعبیر خیلی تأکید دارند و آن استحکام ساختار قدرت داخلی است. در واقع این یک پیش‌شرط برای ورود و تأثیرگذاری ما در نظام جهانی است و احتمالاً همین قدرت ملی، یکی از عواملی است که می‌تواند پشتیبان ما برای ورود به مذاکرات باشد. می‌خواستم بدانم نقش این مقاومت و تأثیرگذاری جمهوری اسلامی در بالا بردن قدرت ملی ما چقدر است؟

استحکام ساختار قدرت داخلی که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند مبتنی بر خودسازی در درون است؛ یعنی ما باید از لحاظ علمی، فنی، اقتصادی، نظامی و… پیشرفت کنیم. در واقع باید مؤلفه‌های قدرت را در کشور به وجود بیاوریم. ما نمی‌توانیم با دست خالی شعار بدهیم و بگوییم قدرت منطقه‌ای هستیم. باید بتوانیم روی پای خودمان بایستیم. اگر توانستیم، می‌توانیم در فراتر از مرزها تأثیرگذار باشیم. منظور از فراتر از مرزها، سوریه، عراق، لبنان و… است. بنابراین منظور مقام معظم رهبری از ساختار قدرت در داخل این بود. که به همت دانشمندان ما، بسیاری از این مؤلفه­ها در کشور ایجاد شده است و به همین دلیل هم امروز ما در منطقه حرف اول و آخر را می­زنیم. البته باید خیلی کارهای بیشتری انجام شود.

بعد از این، سیاست خارجی ایران مطرح می‌شود که سیاست روشنی است. سیاست روشن جمهوری اسلامی این است که نه باید به کسی ظلم کرد و نه باید اجازه داد که کسی به ما ظلم کند. ما می‌خواهیم عدالت برقرار بشود؛ هم درباره‌ی دیگران و هم درباره‌ی خودمان. این آمریکاست که به منطقه لشکرکشی کرده است. ما که جایی لشکرکشی نکرده‌ایم. ممکن است کارشناس و متخصص فرستاده باشیم که این تبادل تکنولوژی و موضوعی مرسوم در همه‌ی دنیاست. مثلاً ما سیستم موشکی را به حزب‌الله آموزش می‌دهیم. مگر آن‌ها این کار را نمی‌کنند؟ خاورمیانه را انبار اسلحه کرده‌اند. ما نمی‌توانیم آموزش بدهیم که از خودمان دفاع کنیم؟

 در نتیجه، چون ما می‌خواهیم حرف حق خودمان را در منطقه و جهان مطرح کنیم و هیچ نیتی هم جز اجرای عدالت و تحقق قوانین الهی در منطقه و جهان نداریم، باید پشتوانه‌ی قدرت داشته باشیم که همان استحکام ساختار قدرت داخلی است. ما باید خودمان را به عنوان الگو در منطقه نشان دهیم؛ کما اینکه در بحث بیداری اسلامی، کشورهای منطقه از ما الگو گرفتند. اصلاً امروز اگر ابعاد و ویژگی‌های بیداری اسلامی را بررسی کنید، متوجه خواهید شد یکی از عوامل تأثیرگذار بر بیداری مردم منطقه، موفقیت الگوی جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ یک الگوی مردم‌سالاری دینی که بیش از سی سال «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» گفته و توانسته است با وجود همه‌ی سختی‌ها و تحریم‌ها، روی پای خودش بایستد و با ظلم مبارزه کند.

این دولت فکر می‌کند شاید ما بتوانیم با مذاکره با آمریکا، از جنگ و خصومت پرهیز کنیم و در سایه‌ی توافقات دوجانبه یا چندجانبه، آرامش را به منطقه برگردانیم. این تصور در دولت وجود دارد، اما من عرض می‌کنم این تصور، رؤیایی است که به حقیقت نخواهد پیوست. گرگ و میش نمی‌توانند با هم به توافق برسند. اگر آمریکا امروز گفت من با رژیم صهیونیستی کاری ندارم، می‌توانیم با این کشور مذاکره کنیم، ولی وقتی می‌گوید من تمام‌قد پشت سر اسرائیل ایستاده‌ام و امنیت جهان به امنیت اسرائیل بستگی دارد و از سویی دیگر، آمریکا و اسرائیل دائماً علیه مردم مظلوم فلسطین و ملت‌های مسلمان منطقه دست به جنایت می‌زنند، چگونه می‌توانیم با آن‌ها مذاکره کنیم؟

به تعبیر رهبری، ما ثابت کرده‌ایم که بدون آمریکا هم می‌شود زندگی کرد.

احسنت، الآن حرف ما همین است. آمریکایی‌ها و یهودی‌ها ویژگی اصلی‌‌شان نژادپرستی است. خوی نژادپرستی بر آمریکا حاکم است، چون فرهنگ حاکم بر آمریکا فرهنگ یهودی است. به آمریکا می‌توانیم بگوییم دولت ایالات متحده‌ی اسرائیل. من مقاله‌ای با این عنوان دارم و در آن ثابت کرده‌ام آمریکا یک کشور صهیونیستی و یهودی است. اگر رئیس‌جمهوری از رژیم نژادپرست صهیونیستی و هولوکاست حمایت کند، مردم آمریکا او را دوست دارند و به او رأی می‌دهند. اوباما هم همین طور انتخاب شد، چون این روحیه در آمریکا وجود دارد.

 در جریان سوریه، تمام دنیا با حمله به این کشور مخالف بودند و حتی متحدان نزدیک آمریکا، مثل انگلیس و فرانسه نیز مخالفت می‌کردند. بعد اوباما آمد پشت تریبون و گفت: «we are American»؛ ما آمریکایی هستیم و یک مسئولیتی داریم. چه مسئولیتی دارید؟ دنیا می‌گوید نظام حاکم بر سوریه از سلاح شیمیایی استفاده نکرده است، شما از همه‌ی دنیا بیشتر می‌فهمید؟ این نشان‌دهنده‌ی همان خوی برتری‌طلبی صهیونیستی حاکم بر آمریکاست. هیچ دولتی هم در دنیا از حمله به سوریه توسط آمریکا حمایت نکرد؛ حتی هم‌پیمانان دیرین آمریکا!

همان طور که می‌دانید، نئوکان­ها، یعنی بوش، چنی، جو بایدن و… همه‌شان مسیحیان صهیونیست هستند. مبنای اعتقادی مسیحیان صهیونیست هم حمایت از دولت اسرائیل و ایجاد دولت اسرائیل در فلسطین برای بازگشت حضرت مسیح است. به همین دلیل، آن‌ها نمی‌خواهند در منطقه، کشوری تأثیرگذار و مستقل به نام ایران قدرت بگیرد.

بالاخره ورود به مذاکره باید با یک سری پیش‌شرط‌ها همراه باشد. ما نمی‌توانیم بی‌مهابا و بدون پیش‌شرط با کشوری که لابی آیپک در آن این اندازه قدرتمند است و مختصاتش را فرمودید، وارد مذاکره شویم. آیا ما باید بدون پیش‌شرط وارد مذاکره شویم یا اینکه پیش‌شرط داشته باشیم؟ پیش‌شرط‌های ما باید چه باشند؟

ما که نمی‌خواهیم با آمریکا رابطه برقرار کنیم. در حال حاضر بحث رابطه با آمریکا مطرح نیست، بحث بر سر مذاکره با آمریکاست. در مذاکره هم فعلاً ما فقط بحث را معطوف به موضوع هسته‌ای کرده‌ایم. نمی‌خواهیم راجع به اسرائیل یا مسائل منطقه‌ای حرف بزنیم. ما به طرف آمریکایی می‌گوییم اگر شما می‌خواهید مذاکره کنید، اول بیایید درباره‌ی مسئله‌ی هسته‌ای حرف بزنیم، چون ظاهراً شما از مسئله‌ی هسته‌ای ما خیلی نگران هستید.

بنابراین شروع کار بحث مذاکره‌ی هسته‌ای خواهد بود. بحث مذاکره هسته‌ای هم پیش‌شرط‌هایی دارد. پیش‌شرط‌های آن این است که شما حقوق ما را به رسمیت بشناسید و حرف ما را بپذیرید. تا امروز ما همه‌ی اقدامات اعتمادساز را انجام داده‌ایم. بنابراین آن‌ها باید بپذیرند که اولاً ما دنبال سلاح اتمی نیستیم و ثانیاً حق غنی‌سازی و برخورداری از فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای در ایران را به رسمیت بشناسند.

این در حالی است که باز هم جان کری گفته است ایران باید غنی‌سازی را تعلیق کند. ما که با هم این همه صحبت کردیم، پس چه شد؟ قرار بود آن‌ها حق ما را به رسمیت بشناسند، ولی حرفشان را تغییر داده‌اند. جان کری می‌گوید در اولین اقدام، شما باید فردو را ببندید. چرا باید فردو را ببندیم؟ ما که می‌گوییم سلاح اتمی نمی‌سازیم و بازرسان آژانس هم دائماً بازرسی می‌کنند و تا کنون در فعالیت‌های هسته‌ای ما هیچ گونه انحرافی به سوی ساخت سلاح هسته‌ای گزارش نکرده‌اند.

 بنابراین همه‌ی این‌ها بهانه‌ است و به تعبیر رهبری، آمریکایی‌ها صداقت ندارند. ضمن اینکه از خودشان اختیار ندارند و چارچوب رابطه با ایران را اسرائیلی‌ها و صهیونیست‌ها تعیین می‌کنند. ما اگر روزی سر اسرائیل به نتیجه برسیم و این رژیم را به رسمیت بشناسیم، می‌توانیم با آمریکا هم به نتیجه برسیم. این در حالی است که مقابله با اسرائیل جزء مبانی جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. اگر چنین اتفاقی بیفتد، دیگر چیزی به نام جمهوری اسلامی وجود نخواهد داشت و ما هم کشوری خواهیم بود مثل بسیاری از کشورهای منطقه.

همان طور که فرمودید، نمی‌شود به آمریکایی‌ها اعتماد کرد، چون آن‌ها از جای دیگری دستور می‌گیرند و سیاست‌هایشان دست خودشان نیست. سؤال اینجاست که دولت ما یا به تعبیری دستگاه دیپلماسی ما سرنوشت کسانی را که به آمریکا اعتماد کرده‌اند در منطقه می‌بینند و می‌دانند که این حکومت‌ها منفور ملت‌هایشان هستند. ضمن اینکه همین تیم یک بار دیگر چنین موضوعی را آزموده است. می‌گویند آزموده را آزمودن خطاست. خود آقای دکتر روحانی هم در کتابشان (امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای) آورده‌اند که انگلیسی‌ها می‌گفتند چون آمریکایی‌ها نمی‌گذارند، ما نمی‌توانیم با شما در موضوع پرونده‌ی هسته‌ای به توافق برسیم. ما که یک بار به آن‌ها اعتماد کردیم، چرا دوباره باید اعتماد کنیم؟ نتیجه‌ی این اعتماد چه خواهد بود؟

علت اینکه چرا دوباره داریم به آن‌ها اعتماد می‌کنیم همان بحث افکارسازی است. این تاکتیکی است که می‌شود بعضی مواقع از آن استفاده کرد، راه‌ها را نباید بست.

آیا تأثیرگذاری بر افکار عمومی و حرکت در فضای دیپلماسی عمومی لزوماً با مذاکره با ایالات متحده گره خورده است؟ اگر ما بخواهیم ذهنیت اروپا را تغییر بدهیم، لزوماً اول باید از کانال آمریکا وارد شویم؟ آیا نمی‌توانیم مستقل با اروپا وارد مذاکره بشویم؟ اگر کارکرد مذاکره اعتمادسازی در بین افکار عمومی دنیاست، چرا لزوماً باید با آمریکا مذاکره کنیم؟

امروز رهبری جهان غرب با آمریکاست. اگر دقت کنید، تمام تحولات منطقه، متأثر از سیاست‌ها و رهبری آمریکاست و قدرت‌های اروپایی بی‌چون‌وچرا از دولت صهیونیستی آمریکا پیروی می­کنند. چون مرکز حکومت صهیونیست­ها آمریکاست.

 آیا واقعاً ما باید کدخدا را ببینیم؟

ما می‌خواهیم با کدخدای غرب مذاکره کنیم، چون رهبر جهان غرب است و همه‌ی آن‌ها او را قبول دارند. واقعاً هم قدرت و توانمندی دارد و بازیگر اصلی منطقه محسوب می‌شود. ما با بازیگر اصلی می‌خواهیم وارد مذاکره شویم. هرچند که می‌دانیم این گفت‌وگو نتیجه‌ای ندارد، ولی به دنیا باید ثابت کنیم که ما با مذاکره مخالف نیستیم. حرف آقای روحانی و تیم او، که حرف درستی به نظر می‌رسد، این است که در زمان آقای احمدی‌نژاد، ما و غرب دائماً در تقابل بودیم، حال یک نرمش قهرمانانه به خرج بدهیم و یک بار دیگر آن‌ها را بیازماییم. عیبی ندارد. به خاطر همین رهبر انقلاب فعلاً دست‌ آن‌ها را باز گذاشته است تا ببینیم چه پیش می­آید.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
payam-resan
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • سنگر یاوران حجت(عج)
  • سنگر جنگ نرم یاوران حجت(عج)
  • معبرسایبری ساوه
  • معبر سایبری اندیشه
  • تهدیدات فضای مجازی
  • این پرچم تا قیامت بالا است*سرگرمی*
  • برندزلینک
  • فتوکده | کارت پستال و کارت ویزیت
  • چت روم افسر جوان جنگ نرم
  • ❤سایت عاشقانه لاویر ❤
  • سایت جنگ نرم
  • عکس و مطالب کم یاب
  • نرم افزار
  • جنگ نرم2
  • جنگ نرم
  • کاربر روزانه
  • کد های برنامه نویسی
  • پایگاه شهدای فردوس
  • بهترین سایت تفریحی
  • قم دانلود
  • شمشیر داموکلس
  • دانلود نمونه سوالات استخدامی
  • افسر جوان جنگ نرم/سایبری
  • مجتمع فرهنگی باران
  • فرهنگی-هنری
  • این پرچم تا قیامت بالاست
  • دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
  • بسیج
  • تدریس خصوصی
  • عینک آفتابی مردانه
  • افسر جوان جنگ نرم
  • خرید شارژ
  • دانلود دانلود دانلود . ..
  • عاشقانها
  • اف سی بی دانلود
  • dokhtarakashegh
  • کاربردروزانه2
  • وبلاگ تخصصي موزيك
  • اف سی بی دانلود
  • طلبــه سايبري
  • کافه تنهایی
  • خرید شارژ
  • حال کنید و لذت ببرید
  • فروشگاه اینترنتی
  • ویکی دانلود ها
  • بیداری اندیشه
  • عینک آفتابی مردانه
  • گروه فرهنگی مشکات
  • سلام علی ال یاسین
  • مجموعه كاملي از نمونه سوالات دبيرستان قسمت اول
  • کاربردروزانه
  • قیمت روز خودروی شما
  • بزرگترین کامیونیتی ایرانیان مقیم استرالیا
  • دانلود سریال جدید
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • نظرسنجی
    به کدام نامزد ریاست جمهوری96 رای می دهید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1316
  • کل نظرات : 51
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 592
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 69
  • بازدید امروز : 521
  • باردید دیروز : 306
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,884
  • بازدید ماه : 7,511
  • بازدید سال : 38,694
  • بازدید کلی : 967,528
  • مترجم سایت36زبان روز دنیا