شُغل فعالیتی منظم است که در ازای دریافت پول انجام میشود. یک فرد عموما یک شغل را
با کارمندی، داوطلبی، یا شروع کسبوکار آغاز میکند. مدتزمان یک شغل میتواند از
یک ساعت (در مورد کارهای خاص) تا تمام طول عمر (در مورد برخی قاضیها) به درازا
بکشد. اگر یک فرد برای نوع مشخصی از شغل تربیت شده باشد، بدان حرفه یا پیشه
میگویند. مجموعه شغلهای یک فرد در طول زندگی سوابق شغلی آن فرد را تشکیل میدهد.
کسب و کار یا سوداگری (به انگلیسی: Business)، یک سازمان است که برای فراهم کردن
کالا، خدمات و یا هر دو به مشتری ایجاد شده است. کسب و کار در اقتصاد سرمایهداری
حکمفرماست، بیشتر کسب و کارها که مالک آنها بخش خصوصی است برای این ایجاد شدهاند
که سودساز باشند و دارایی صاحبشان را بیشتر کنند. کسب و کارها میتوانند ناسودبر
باشند و یا مالک آنها دولت باشد. از کسب و کاری که چندین فرد در دارایی آن شریک
باشند با عنوان شرکت یاد برده میشود، هر چند که این واژه تعریف دقیق تری نیز دارد.
سرمایهداری، سرمایهمحوری یا کپیتالیسم (به انگلیسی: Capitalism) یک نظام اقتصادی
است که در آن مالکیت ابزارهای تولیدِ اقتصادی در دست مالکان خصوصی است و از این
ابزار (عموماً) برای ایجاد بهرهمندی اقتصادی در بازارهایی رقابتی استفاده میشود.
شُغل فعالیتی منظم است که در ازای دریافت پول انجام میشود. یک فرد عموما یک شغل را
با کارمندی، داوطلبی، یا شروع کسبوکار آغاز میکند. مدتزمان یک شغل میتواند از
یک ساعت (در مورد کارهای خاص) تا تمام طول عمر (در مورد برخی قاضیها) به درازا
بکشد. اگر یک فرد برای نوع مشخصی از شغل تربیت شده باشد، بدان حرفه یا پیشه
میگویند. مجموعه شغلهای یک فرد در طول زندگی سوابق شغلی آن فرد را تشکیل میدهد.
کسب و کار یا سوداگری (به انگلیسی: Business)، یک سازمان است که برای فراهم کردن
کالا، خدمات و یا هر دو به مشتری ایجاد شده است. کسب و کار در اقتصاد سرمایهداری
حکمفرماست، بیشتر کسب و کارها که مالک آنها بخش خصوصی است برای این ایجاد شدهاند
که سودساز باشند و دارایی صاحبشان را بیشتر کنند. کسب و کارها میتوانند ناسودبر
باشند و یا مالک آنها دولت باشد. از کسب و کاری که چندین فرد در دارایی آن شریک
باشند با عنوان شرکت یاد برده میشود، هر چند که این واژه تعریف دقیق تری نیز دارد.
سرمایهداری، سرمایهمحوری یا کپیتالیسم (به انگلیسی: Capitalism) یک نظام اقتصادی
است که در آن مالکیت ابزارهای تولیدِ اقتصادی در دست مالکان خصوصی است و از این
ابزار (عموماً) برای ایجاد بهرهمندی اقتصادی در بازارهایی رقابتی استفاده میشود.
درآمد در این نظام حداقل دو شکل دارد: سود و دستمزد.
همچنین متداول است که اجاره را به صورت درآمد حاصل از در کنترل داشتن منابع طبیعی
به حساب بیاورند که با دو مورد دیگر متفاوت است. در هر حال سود عبارت است از آنچه
که بهخاطر مالکیت ابزار تولید به کسانی که سرمایه را فراهم کردهاند، داده میشود.
در این نظام زمین، نیروی انسانی و سرمایه در اختیار گروهی از افراد جامعه است که
سایر افراد جامعه با استفاده مشروط از آنها، به تولید مادی و تولید معنوی
میپردازند.
در نظام سرمایهداری، سرمایهگذاری، تولید، توزیع، درآمد، قیمتگذاری و عرضه مواد
و خدمات توسط تصمیمگیریهایِ شخصی در یک اقتصاد بازار تعیین میشود. مشخصه بارز
نظام سرمایهداری این است که تولید کالا در درجه اول از برای کسب سود اقتصادی
انجام میگیرد و نه لزوماً رفع نیازهای انسانها. البته در مواردی نیز، کسب سود با
رفع نیازهای انسانی همراه است.
در کلی ترین حالت، نظام سرمایهداری را میتوان به دو دسته نظام سرمایه داری دولتی
(همچون اتحاد جماهیر شوروی پس از ۱۹۲۷ و یا چین کنونی) و نظام سرمایهداری غیر
متمرکز و غیردولتی همچون ایالات متحده امریکا تقسیم نمود.
این مفهوم در عامترین معنایش تنها از آغاز سده بیستم وجود دارد. تاریخ آن را
میتوان تقریباً سال ۱۹۰۲ دانست زمانی که هربرت سومبارت کتاب معروف خود
"سرمایهداری مدرن" را منتشر کرد. به عکس این واژه را مارکس عملاً بکار نبرده
است.[۲] اقتصاد سرمایه داری عملاً بین قرون ۱۶ و ۱۹ میلادی در انگلیس به تدریج رسمی
شد. با وجود اینکه برخی ویژگیهای این نظام در دوران خیلی گذشته نیز دیده میشود،
شکلهای ابتدایی سرمایه داری تجاری (merchant capitalism) در اواخر قرون وسطی شکوفا
شد.
سرمایه داری از پایان دوره فئودالیسم در دنیای غرب نظام غالب بوده است. به تدریج
این نظام از انگلیس به سراسر اروپا گسترش یافته مرزهای سیاسی و فرهنگی را در
نوردید. در قرون ۱۹ و ۲۰ میلادی سرمایه داری ابزار غالب، ولی نه انحصاری، صنعتی شدن
را در دنیا فراهم آورده است.
لازم است میان سرمایهداری تجاری و سرمایهداری صنعتی تمایز قائل شویم. با تکامل
کشتیهای بادبانی ۳ دکله سنگین که قادر بودند خدمه و محمولههای عظیم را در
مسافتهای دور فرااقیانوسی حمل کنند، هم تجارت بینالمللی و هم پیکارهای دریایی به
پیش رانده شدند. کشتیهای جدید اروپایی برای جستجوی سود و غارت، هفت دریا را
درنوردیدند. به این طریق، عصر اکتشاف، که همچنین عصر قهر و غلبه نیز به شمار
میآمد، در سده پانزدهم آغاز شد و ظهور سرمایهداری تجاری را بر پایه اقتصادی
جهانی اعلام کرد. ثروت اروپای غربی به سرعت فزونی یافت: طلا و نقره از امریکای
جنوبی گرفته شد تا بانکها را تغذیه کنند، و بردگان مورد نیاز بودند تا برای
کارگاههای اروپای غربی کالاهای مصرفی و مواد خام تولید کنند. تجارت جهانی را تصرف
مستعمرههای جدید، توسعه مستعمرههای کهن، و گسترش بردهداری و دزدی و راهزنی
آشکارا به پیش راند. اینها ویژگیهای برجسته بازارهای جهانی است که بیش از دو سده
پیش از ظهور سرمایهداری صنعتی تکامل یافت، یکی از ویژگیهای اصلی این مرحله تجاری
سرمایهداری این است که این مرحله نه فقط بازارها را تامین میکند بلکه همچنین
ثروتی را فراهم میآورد که انقلابی صنعتی را تغذیه میکند که در میانه سده ۱۷۰۰
آغاز میشود.
بسیاری از نظریه پردازان و سیاست مداران در، غالباً، کشورهای دارای نظام سرمایه
داری، بر توانایی این نظام، در رشد اقتصادی، که از طریق، شاخصهایی مانند تولید
ناخالص داخلی، سطح رفاه زندگی و درجه به کار گیری ظرفیتها اندازه گیری میشود،
تاکید دارند.
برای نمونه آدام اسمیت برای دفاع از اینکه باید اجازه داد بازار آزاد تولید، قیمت
گذاری و تخصیص منابع را کنترل کند، از این استدلال استفاده کرد.
آمار نشان میدهد از آغاز سرمایه داری، سرانه تولید ناخالص داخلی شتاب نمایی را
نشان میدهد.
منتقدان نظام سرمایه داری بر این باورند که در قرن بیستم نظام سرمایه داری پا به
مرحلهای جدید گذاشته است و به نظام سرمایه داری انحصاری بدل گردیده است. در نظام
سرمایه داری انحصاری، عملاً مفهوم بازار آزاد که توسط نظریه پردازان اولیهای نظام
سرمایه داری همچون آدام اسمیت مورد حمایت واقع میشد، مفهوم ابتدایی خود را از دست
داد و رقابت که مفهوم کلیدی اقتصاد بازار و نظام عرضه و تقاضا بود به رقابت بین
شرکتهای انحصاری و کارتلها تنزل یافت.
منتقدان اصلی نظام سرمایه داری شامل سوسیالیستها (از جمله کارل مارکس، فردریک
انگلس، ولادیمیر لنین، مائو تسهتونگ، فیدل کاسترو) و آنارشیستها (مانند بنجامبن
تاکر، نوام چامسکی) میشود. برخی ادیان نیز با قسمتهایی از این نظام مخالفند.
مثلاً ادیان یهودی، مسیحی و اسلام، نرخ بهره را حرام میدانند.برخی از انتقاداتی که
به این نظام میشود عبارتند از:
توزیع ناکارامد و ناعادلانه پول و قدرت
گرایش به انحصارطلبی بازار
امپریالیسم و شکلهای مختلف استثمار فرهنگی و اقتصادی
پدیدههایی مانند از خود بیگانگی فرهنگی، نابرابری، بیکاری و بی ثباتی اقتصادی
منتقدین براین باورند که ترکیب تجارت آزاد و داراییهای خصوصی سرمایه داران ذاتاً
منجر به ساختارهای انحصارطلب میشود. مباحث اقتصاد سیاسی به مطالعه این موضوع
میپردازد که نظام سرمایه داری تا چه اندازه مسئول استثمار اقتصادی، جنگهای
امپریالیستی، استعمارگرایانه و ضد انقلابی، همچنین سرکوب کارگران، اتحادیههای صنفی
و نسل کشی است.
از جمله نقاط ضعف و یا قدرت نظام سرمایه داری دورههای بحران در این نظام است که به
نظر برخی همچون مارکس نقطه ضعف آن میباشد که بر این پایه او تئوری بحران را مطرح
کرد که سبب فروپاشی نظام سرمایه داری میگردد، از دید برخی دیگر دورههای بحران سبب
تقویت ارکان نظام سرمایه داری میشود.
به عقیده مارکس با هر بحران پایههای سرمایه داری متزلزل میشود و در خلال یکی از
این بحرانهای وخیم اقتصادی با اقدام به اعتصاب و شدت عمل کارگری، مالکیت ابزار
تولید از آن معدود مالکانی که بر اثر قانون تمرکز سرمایه باقیماندهاند به هیات
اجتماعیه انتقال داده میشود.