سربازی که به هیتلر شلیک نکرد !
سربازی که به هیتلر شلیک نکرد !
در آخرین روزهای جنگ جهانی اول ، یک آلمانی زخمی در جریان یکی از نبردها تنها مانده بود و سعی میکرد خودش را به نیروهای آلمانی برساند ولی ناگهان سرنیزه یک سرباز انگلیسی را در برابر خود دید !
در این لحظه (۲۸ سپتامبر ۱۹۱۸ ) سرباز انگلیسی سلاح خود را پایین آورد . تامی کسی نبود که به دشمن زخمی و در حال عقب نشینی شلیک کند . سرباز آلمانی نگاهی به تامی کرد و به نشانه تشکر و قدرشناسی سری تکان داد و رفت …
این عملی بود که سرباز هنری تندی (Henry Tandey ) از روی انسانیت انجام داد . عملی که اورا در زمره برترین سربازان برتانیایی جنگ جهانی اول قرار می دهد .
ولی ۲۲ سال بعد هنری در حالی که در میان خرابه های خانه اش در شهر کاونتری ایستاده بود ، به این فکر میکرد که چرا کار دنیا به انجا رسیده ؟ سربازی که او از کشتنش صرف نظر کرده بود ، امروز دستور بمباران خانه او و هموطنانش را صادر میکند !
زمانی که چمبرلین در سال ۱۹۳۸ به آلمان رفته بود ، متوجه یک تابلو نقاشی شد که در امارت هیتلر نصب گردیده بود ، چمبرلین از هیتلر درباره تابلو سوال کرد . هیتلر جواب داد که سرباز مجروج در این تصویر خود اوست و در آن روز به خاطر انسانیت یک سرباز بریتانیایی از مرگ نجات پیدا کرده و قضیه را برای چمبرلین تعریف کرد و در آخر از او درخواست کرد تا وقتی که به انگلستان باز می گردد ، مراتب تشکر و قدردانی هیتلر را به سرباز هنری تندی برساند .
چمبرلین برگشت و هنری را احضار کرد . پس از پایان جنگ هنری با دریافت چندین مدال به پاس از خودگذشتگی هایش در میادین نبرد ، یک قهرمان بود . چمبرلین پیام هیتلر را به سرباز قهرمان رساند و اورا به نحو شایسته ای مورد تقدیر قرار داد .
واقعا اگر در روز ۲۸ سپتامبر ۱۹۱۸ هیتلر بدست هنری کشته می شد ، امروز دنیا چه سرنوشتی داشت و تاریخ را چکونه می نوشتند ؟ آیا آمریکا امروز ابرقدرت بود ؟ آیا کمونیسم در اروپا و سایر نقاط جهان مهار میشد ؟ …
هنری با توشه ای از افتخاراتی که از دوران جوانی به یادگار داشت ، تا سال ۱۹۷۷ یعنی ۸۶ سال زندگی کرد ولی پاسخ یک سوال هیچ وقت برایش روشن نشد ! چرا ؟ چرا مردی که او در حقش محبت کرده بود و در میدان جنگ از کشتن وی صرف نظر کرده بود ، خانه اورا بمباران کرده ؟!
پس از بمباران کاونتری در سال ۱۹۴۰ تندی اوضاع روحی بدی داشت . چون در آن روز به عنوان یکی از نیروهای امداد ، به نجات قربانیان حمله هوایی از زیر آوار مشغول بود . هنری در آن روز ۱۰ ساعت برای نجات مردمش از زیر آوار تلاش می کید و دست آخر هم ۵۶۰ نفر قربانی را با چشمانش دید . در آنروز هنری گفت : (( من هنوز هم دوست ندارم که به یک سرباز زخمی درحال عقب نشینی شلیک کنم ولی اگر میدانستم که اورا (هیتلر) به چه چیزی تبدیل میکنم … حاضرم ۱۰ سال از عمرم را بدهم تنها به شرطی که برای ۵ دقیقه در آن روز باهوش تر می بودم ))
اما آیا واقعا هنری باعث شده بود هیتلر آن دستور را بدهد ؟ آیا واقعا مقصر کشتار مردم بی گناه کاونتری هنری بود ؟ یا حتی آیا میتوان گناه کشتار کاونتری را به گردن هیتلر گذاشت ؟
مدارکی هست که امروز ثابت میکند که چرچیل علارغم اینکه می دانست نیروی هوایی آلمان قصد حمله دارد ، حتی ضدهوایی های این منطقه را هم جمع کرد تا با افزایش سطح کشتار و فاجعه بار نشان دادن قضیه ، اهرم های سیاسی لازم را برای ادامه جنگ داشته باشد ! وچه کسی است که نداند چرچیل و نیروی هوایی سلطنتی انگلستان اولین کسانی بودند که بمباران مناطق مسکونی و شهروندان غیرنظامی را در جنگ شروع کردند ؟! هیتلر بارها خواستار متوقف شدن بمباران شهرهای آلمان توسط هواپیما های انگلیسی شد ولی چرچیل توجهی نمیکرد .
هیتلر واقعا قصد رویارویی با مردم انگلستان را نداشت . نمونه بارز این ادعا حادثه بندر دونکرک است که نیروهای آلمانی به دستور هیتلر متوقف شدند تا سربازان انگلیسی بتوانند به خانه برگردند . بنا به اعتراف سران متفقین ، هیتلر در آن روز از قتل عام بیش از ۳۰۰ هزار سرباز دشمن صرف نظر کرد و اجازه داد تا به خانه هایشان بازگردند !
هیتلر به این صورت نشان داد که قدردان گذشت و مهربان سرباز هنر و مردم بریتانیا است . همچنین هیتلر بارها در طول جنگ و حتی زمانی که فاتح اروپا بود به انگلستان پیشنهاد صلح داد تا هنری بفهمد و درک کند که هیتلر قدردان محبتی است که سالها قبل در حقش شده . ولی چرچیل و سردمداران جهان جنگ می خواستند . کارخانه ها و چرخ های صنعت ورشکسته آنها برای چرخیدن به خون سربازان نیاز داشت …
در روز ۲۸ سپتامبر ۱۹۱۸ گویا همه چیز دست به دست هم داده بود تا هنری و هیتلر همدیگر را در روستای مارکوینگ در شمال فرانسه ببینند . جوخه هنری در نزدیکی روستا در حال پیشروی بود که با آتش سلاح های آلمانی متوقف شد . هنری کمی جابه جا شد تا موقعیت خوبی برای تیراندازی پیدا کند .
در پشت خطوط آلمان در نزدیکی هنگ ۱۶ باواریا که هیتلر هم جزوی از آن بود ، این دو سرباز به همدیگر برخورد کردند . در حالی که هیتلر در نبرد آن روز به شدت زخمی شده بود و سعی میکرد خود را به نیروهای خودی برساند . و این برخورد تاریخی رقم خورد …
این داستان توسط بعضی از منتقدان به رسمیت شناخته نمیشد ولی در ۱۹۹۷ سرگرد راجر چاپمن اعلام کرد که هیچ تردیدی در اصل قضیه وجود ندارد و قطعا هنری هیتلر را درصحنه جنگ ملاقات کرده و از کشتن او صرف نظر نموده است .
مورخی که زندگی نامه هنری تندی را نوشته (David Johnson ) می گوید که پیشوای آلمان محبت هنری را فراموش نکرد . حتی زمانی که نازی ها در آلمان به قدرت رسیدند ، هیتلر بخشی از دستگاه اطلاعاتی خود را مجور کرد تا سوابق و بانک اطلاعاتی ارتش بریتانیا را جستجو کنند تا شاید اثری از سربازی که از کشتن هیتلر صرف نظر کرده بیابند .