بهار برای تمامی ملت ها مفهومی است در بر گیرنده یک فصل یا فصلی همراه با رویش و زایش دوباره نباتات یا حتی حرکت و خیزش یک ملت، ولی بهار در فرهنگ فارسی بار معنایی عمیقی با خود به همراه دارد. نویسندگان و شاعران فارسی زبان چنان این واژه را در معانی عمیقی به کار برده اند که هر ایرانی با شنیدن آن ناخودآگاه سیلی از معانی به ذهنش خطور می کند. استعاره بهار در نزد شاعران فارسی زبان نشانگر فصلی نوین در زندگی می باشد که پس از دوران پر محنت و سرمای زمستان فرا می رسد. و اما در کل شاید بهار سه مفهوم را بیشتر به ذهن می رساند که همانا بهار طبیعت، بهار انسانها و بهار بشریت می باشد که در هر کدام وزش باد بهاری باعث آشکار شدن حقیقت آن مورد می شود.
حقیقت طبیعت را بهار هویدا می کند، اگر بهار نباشد استعدادهای طبیعت شکوفا نخواهد شد. در زمستان درختان وجود دارند اما وجودی توام با خاموشی! بدون محصول درخت را می بینی اما بدون بار و میوه. حقیقت طبیعت زمانی که باران و نسیم بهاری بر او بوزد شکوفا می شود.
ولی آیا بهار تنها منحصر به طبیعت است؟ آیا انسان هم می تواند بهاری داشته باشد؟ آیا انسان همان چیزی است که ما در دنیا می بینیم؟ آیا انسان عصر حاضر در بهار خود به سر می برد؟ انسانی که در زمین خونریزی می کند، تجاوز می کند، زورگویی می کند، خودخواهی می کند آیا این انسان همانی است که خداوند اسماء الهی را به او آموخت می باشد؟ آن چیزی که امروز ما از تاریخ انسان در دنیا می بینیم در واقع زمستان انسانهاست. بهار انسان زمانی است که اسماء الهی در انسان متجلی شود انسان عالم، حکیم و رئوف بشود در واقع آن طوری که خداست تجلی علم خدا شود.
البته معدود انسان های بهاری را دیدیم اما انسان هنوز بهاری نشده است. هنوز دل انسان آن چیزی که خدا درون آن قرار داده بیرون نریخته است درست به مانند درخت سیبی که در بهار زیبایی خود را بیرون می ریزد.
و اما بهاری دیگر و بزرگتر وجود دارد که مربوط به تمام بشریت می شود. بشریتی که جنایت های بی شماری در زمین می کند با زبان بمب، تیر، تفنگ و هواپیما با یکدیگر حرف می زنند «اولئک کل أنعام بل هم ازل» آنهایی که راه می افتند در عراق و افغانستان بیش از یک میلیون و سیصد هزار نفر را می کشند و باز هم طلبکارند. آیا خدا جامعه بشری را خلق کرده که اکثریت دنیا در فقر و بدبختی باشند و کوچکترین آرزوهایشان برآورده نشود و عده ای قلیل ثروت های دنیا را ببلعند؟
بهار آیت بزرگ خداوند و نشانی از حیات طیبه است. انسان برای زندگی بهاری و در بهار سرشار از زیبایی، بهار توحید و عبودیت و آزادی و بهار عدالت و عشق و کرامت خلق شده است.
همه پیامبران الهی و صالحان به دنبال شکوفایی حقیقت انسان و رساندن او به انسانیت اصیل و بالاترین مدارج هستی بوده اند. متاسفانه تاکنون آنچه بوده عموما زمستان بی عدالتی و بداخلاقی و جهل و تحقیر انسانها بوده است. بشریت هنوز طعم بهار انسانی را که در قامت بلند و نورانی انسان کامل، امام عصر(ع) متجلی است نچشیده اند. هر نوروز یک میعاد و تجدید میثاق موحدان و عاشقان با بهار، البته در سطحی بالاتر و افقی وسیعتر است. شادی همگانی و نرمی قلوب و جوشش محبت و عشق در لحظه تحویل سال بهترین نشانه از حضور و عنایت گل سرسبد هستی و عینیت عشق و محبت، یعنی امام زمان علیه السلام به همه نوروزیان و بهاریان و همه ملتها، اقوام و نژادها است.
ملت ایران هزاران سال به دنبال بهار حقیقی بشریت بوده است و با برپایی جشن آسمانی و انسانی نوروز هر ساله در فضایی از ایمان و عطر گل نرگس و قرآن و عشق، عهد خود را با بهار و برای رسیدن به بهار تجدید می کند. هفت سین ایرانی و رنگ و مشخصات پرچم ایران هم جلوهای از بهار حقیقی و خواست تاریخی ملت ایران برای رسیدن به بهار است.
نوروز یک سرود است، سرود زیبائی. نوروز یک ترانه است، ترانه مهربانی . نوروز یک سروش است، سروش آسمانی . نوروز یک درود است، درود بر بهار انسانی...