روزنامههای صبح امروز ایران در سرمقالههای خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداختهاند از جمله «توافق تاریخی، عهدنامه ترکمانچای یا فرصتی برای دیپلماسی»،«غلبه ایران بر نسخههای بدلی»،«ضرورت ارتقاء کیفی خدمات الکترونیکی»،«اسرائیل؛ این سگ نحس و نجس و هار منطقه»،«ظلم ۱۰۰ روز به ظریف»،«گزارش صادقانه»،«بگذارید ظریف همچنان ظریف بماند!»،« ۱۰۰ روز دشوار»،«خبر رسمی یا نقلقول، مستند کدام است؟»و… که برخی از آنها در زیر میآاید.
با توجه به اينكه فرموديد غرب پي برده كه جوهره تفكّر شيعي بحث مهدويت است، چه اقداماتي را در مقابله با آن در عرصههاي مختلف انجام داده است؟
بگذاريد براي جواب به اين سؤال بسيار مهمتان من مقداري به عقب برگردم. مهدويت از كي براي غرب يك دغدغه شد. اولاً، اين نكته را خدمتتان عرض كنم بعد از مسأله ظهور صفويه در ايران و اوجگيري اهداف استعماري غرب نسبت به شرق و اينكه ايران را ميخواست دروازه هند بكند، مسأله مذهب ما هم براي آنها جدّي شد، عثماني سني بود و ما شيعه و آنها هم از اين استفاده كردند. آنجا بهطور جدّي وارد شناخت مباني مذهبي ما شدند كه از آن براي خود استفاده كنند.
يكي از مواردي كه اينها به آن پي بردند مسأله باب بودن بود. يعني آنها متوجه شدند كه ما در اعتقادات اسلامي يك منجي داريم كه زماني ظهور ميكند و لذا سعي كردند كه از اين موضوع براي رسيدن به اهداف سلطهجويانه خود استفاده كنند. اينكه شما ميبينيد مستر همفر در كتاب خاطراتش ذكر ميكند كه چطور ما محمدعلي باب را انداختيم در اين فضا و گفتيم تو بابي و امام زماني بهنحوي نشان ميدهد كه غرب نسبت به تأثير و اوج حضور اين انديشه در تمدن اسلامي شناخت پيدا كرده است، اين را داشته باشيد تا بعد برويم سراغ امام مهدي سوداني. آن كسي كه در سودان حدود 100، 120 سال پيش قيام كرد و تحتعنوان مهدي درجهان مطرح شد.
دكتر حسن بلخاري، فارغالتحصيل رشته اديان و عرفان، از اساتيد دانشكده هنر دانشگاه تهران و آشنا با علوم ارتباطات هستند. با توجه به اطلاعات جامعي كه ايشان در زمينه فعاليتهاي رسانههاي غربي درخصوص مقابله انديشه اسلامي و بويژه موضوع مهدويت دارند، خدمت ايشان رسيديم و سؤالاتي را درهمين زمينه مطرح كرديم.
با تشكر از اينكه وقت گراميتان را دراختيار ما قرار داديد، بهعنوان اولين
سؤال بفرمائيد كه نقش و جايگاه سينما و رسانههاي صوتي، تصويري در غرب
و خصوصاً آمريكا چيست؟
به يك عبارت جهان امروز جهان تصوير است و عمدهترين مصداق اين تصوير سينماست. پفستمن در كتاب زندگي در عيش، مردن در خوشي خود سه دوره را يا سه سپهر را اصطلاحاً براي انتقال معلومات ذكر ميكند. دورة اول دوره انتقال معلومات به وسيله زبان بود.
پدر ميگفت فرزند حفظ ميكرد، دوره دوم دورة مكتوب بود و كتاب حافظ و حامل معنا براي نسل بعدي شد. ايشان سومين دوره را دورة تصوير ميداند كه تصوير سينمايي و تلويزيوني جاي دو موج قبلي نشسته است. البته تحليل ايشان اين است كه اين تصويرها بهصورت خاص دارد ساخته ميشود و به جهان ارائه ميشود، ما در قلمرو افزايش دامنة جهل انسان قرار داريم تا علمش.
تحليلي كه پستمن ارائه ميدهد تحليل درستي است و اين تقسيمبندي نسبت به سه دورة انتقال معلومات. واقعيت قضيه اين است كه ما داريم در عصر تصوير و عصر سينما زندگي ميكنيم و عنواني كه شما تحت عنوان دنياي anformatic ، information يا اطلاعات و انفجار اطلاعات داريد عصارهاش تصوير است، يعني از يك طرف ما الان در عصر اطلاعات زندگي ميكنيم كه اين اطلاعات جذابترين، مؤثرترين، كارآمدترين و ماندگارترين شيوة ابراز آن تصوير است. البته فقط اين نيست كه حالا قدرتها دارند از اين عنصر بالاترين استفاده را ميكنند.
ذهنيت مخاطبها هم، چنين قدرت و جايگاه پذيرشي را دارد. ما در شبانهروز بين 78 تا 79% اطلاعات دريافتي روزانه را از چشممان بهدست ميآوريم و بقيه حواس درصد بعدي را بهخود اختصاص ميدهند. درعين حال شما اگر به سيستم دريافتي انسان نگاه كنيد ميبينيد كه نيمكرة راست مغز مربوط به علوم حضوري و شهودي بهصورت تصوير است. طبق تحقيقاتي كه طي 10، 15 سال گذشته صورت گرفته، انسان با نيمكره راست مغزش با اطلاعات برخورد شهودي ميكند يعني در آنجا ماندگار است و بزرگترين و عميقترين تأثيرات را روي شخصيت انسان ميگذارد. مجموعة اين قضايا كه من بهصورت مختصر خدمت شما عزيزان ذكر كردم معنايي را ميسازد كه تصوير را كارآمدترين عامل نهتنها براي انتقال معلومات، بلكه تأثيرگذاري روي شخصيت و روان افراد قرار ميدهد. اين مقدمه بهنحوي بيانگر جايگاه تصوير و سينماست.
payam-resan
تعداد صفحات : 19
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
به کدام نامزد ریاست جمهوری96 رای می دهید؟
پیوندهای روزانه
آمار سایت
مترجم سایت36زبان روز دنیا