با توجه به اينكه فرموديد غرب پي برده كه جوهره تفكّر شيعي بحث مهدويت است، چه اقداماتي را در مقابله با آن در عرصههاي مختلف انجام داده است؟
بگذاريد براي جواب به اين سؤال بسيار مهمتان من مقداري به عقب برگردم. مهدويت از كي براي غرب يك دغدغه شد. اولاً، اين نكته را خدمتتان عرض كنم بعد از مسأله ظهور صفويه در ايران و اوجگيري اهداف استعماري غرب نسبت به شرق و اينكه ايران را ميخواست دروازه هند بكند، مسأله مذهب ما هم براي آنها جدّي شد، عثماني سني بود و ما شيعه و آنها هم از اين استفاده كردند. آنجا بهطور جدّي وارد شناخت مباني مذهبي ما شدند كه از آن براي خود استفاده كنند.
يكي از مواردي كه اينها به آن پي بردند مسأله باب بودن بود. يعني آنها متوجه شدند كه ما در اعتقادات اسلامي يك منجي داريم كه زماني ظهور ميكند و لذا سعي كردند كه از اين موضوع براي رسيدن به اهداف سلطهجويانه خود استفاده كنند. اينكه شما ميبينيد مستر همفر در كتاب خاطراتش ذكر ميكند كه چطور ما محمدعلي باب را انداختيم در اين فضا و گفتيم تو بابي و امام زماني بهنحوي نشان ميدهد كه غرب نسبت به تأثير و اوج حضور اين انديشه در تمدن اسلامي شناخت پيدا كرده است، اين را داشته باشيد تا بعد برويم سراغ امام مهدي سوداني. آن كسي كه در سودان حدود 100، 120 سال پيش قيام كرد و تحتعنوان مهدي درجهان مطرح شد.
با توجه به اينكه فرموديد غرب پي برده كه جوهره تفكّر شيعي بحث مهدويت است، چه اقداماتي را در مقابله با آن در عرصههاي مختلف انجام داده است؟
بگذاريد براي جواب به اين سؤال بسيار
مهمتان من مقداري به عقب برگردم. مهدويت از كي براي غرب يك دغدغه
شد. اولاً، اين نكته را خدمتتان عرض كنم بعد از مسأله ظهور صفويه در
ايران و اوجگيري اهداف استعماري غرب نسبت به شرق و اينكه ايران را
ميخواست دروازه هند بكند، مسأله مذهب ما هم براي آنها جدّي شد، عثماني
سني بود و ما شيعه و آنها هم از اين استفاده كردند. آنجا بهطور جدّي
وارد شناخت مباني مذهبي ما شدند كه از آن براي خود استفاده كنند.
يكي از مواردي كه اينها به آن پي بردند مسأله باب بودن بود. يعني
آنها متوجه شدند كه ما در اعتقادات اسلامي يك منجي داريم كه زماني
ظهور ميكند و لذا سعي كردند كه از اين موضوع براي رسيدن به اهداف
سلطهجويانه خود استفاده كنند. اينكه شما ميبينيد مستر همفر در كتاب
خاطراتش ذكر ميكند كه چطور ما محمدعلي باب را انداختيم در اين فضا و
گفتيم تو بابي و امام زماني بهنحوي نشان ميدهد كه غرب نسبت به
تأثير و اوج حضور اين انديشه در تمدن اسلامي شناخت پيدا كرده است، اين
را داشته باشيد تا بعد برويم سراغ امام مهدي سوداني. آن كسي كه در
سودان حدود 100، 120 سال پيش قيام كرد و تحتعنوان مهدي درجهان مطرح
شد.
اين باز بفعد دوم بود و كتبي كه صهيونيستها بعد از آن نوشتند كه
مشهورترينش چهارپر است كه سعي كرده مهدويت را در ذهن جهانيان بشكند.
يعني مسأله، مسأله دامنهداري است و بعد از آن شما بيائيد سراغ مركز
شيعهشناسي استراسبرگ فرانسه كه البته آنها امام جعفر صادق،
عليهالسلام، را مبنا قرار دادهاند، اين مصداقهاي جزئي را دارم عرض
ميكنم و ميخواهم اين نكته را بگويم كه براي غرب شناخت محورهاي
اسلام و بويژه شيعه خيلي مطرح است. شما ميدانيد غربيها از ايران و
عراق خيلي ايمن نبودند. كشورهاي عربي را با دستنشاندهها توانستند تحت
سيطره خود دربياورند، امّا اينجا را نه.
در جريان فتوايي كه داده شد و مسلمانها ريختند به سفارت روسيه در ايران
همه را به قتل رساندند صرف اينكه به ناموس ايران تجاوز شده بود و پشت
سرش ديدند پشت همه اين جريانات يك آخوندي نشسته و دوتا جمله نوشته.
اهل سنت با چنين فضايي آشنا نبود كه حكم جهاد داده بشود، اينها فهميدند
يك قشري در اين وسط وجود دارد كه قدرت بسيار عظيمي دارد، بعد در مسأله
تحريم تنباكو هم اين را ديدند. اينها نكات مهمي است كه در نگاه غرب
نسبت به شناخت مفاهيم محوري شيعه نقش داشت.
قبل از انقلاب اسلامي و فيلم نوسترآداموس هم اينها فعاليتهايي در اين
راستا انجام داده بودند. منتهي مسأله مهدويت پس از پيروزي انقلاب
ايران براي اينها مطرح شد. اين فيلم مربوط به سالهاي 80 و 81 ميلادي
است. در فيلم هم ذكر ميشود كه در سال گذشته ولي جهان در سال 81 با
اين فيلم آشنا شد. اينها وقتي با انقلاب اسلامي روبرو شدند به تصريح
خودشان غافلگير شدند. رئيس سازمان سيا اين نكته را در حرفهايش گفته بود.
از اين جهت شما ميبينيد خيلي خام در اين فيلم با اين مسأله برخورد
ميكنند. اين فيلم را اورسون ولزي كه فوقالعاده معتبر بود در جهان
سينما و بنا به اعتبارش هم او را برداشتند مفسر اشعار نوسترآداموسش كردند
اسكار هم بهاو دادند كه يهودي هم هست و فيلم همشهري كفين را ساخته
بود، در 23 سالگي.
خيلي ساده برخورد ميكند، ميگويد 600 ميليون مسلمان در خاورميانه جمع
شدهاند ثروت عظيمي دارند و براي صلح جهاني خطرناكند. شما احساس نميكنيد
كه بايد اين حرف را براي مخاطبت جا بيندازي كه مسلمان چون به
ارزشهاي نهفته خودش پي برده و ثروت دارد الزاماً خطر است؟ يعني هر كه
ارزشش را بفهمد و ثروت داشته باشد براي صلح جهاني خطر است؟ خيلي رو
برخورد كرده است، چون خيلي سراسيمه ميخواهند امواج انقلاب اسلامي را
تخريب كنند و تصوير و تفسير بدي از آن ارائه بدهند و آمدند روي مسأله
مهدويت، چون بالاخره آنها پي برده بودند كه بايد روي اين نظريه كار
بشود.
هايزر و همراهانش كه در اوج انقلاب اسلامي در سال 57 به ايران آمده
بودند و قرار بود همان 19 بهمن مدرسه رفاه، مسجد دانشگاه تهران را كه
اكثر شخصيتها در آنجا بودند و فيضيه را بزنند، امّا امام با اين استراتژي
كه بگوييد اين حكم از من نيست، توانست اين مسأله را مهار كند و بعد
آمدند سراسيمه وارد عمل شدند كه اين هم قابل بررسي است. بايد روي آن
تحقيق بكنيم. قبل از انقلاب هم بود، بعد از انقلاب هم سراسيمه آن
فيلم را ساختند، بعد وقتي در جنگ نقش محوري امام زمان، عليهالسلام،
مطرح شد. عين كلام امام اين است كه فرمانده اصلي جنگ امام زمان،
عليهالسلام، هستند. مسأله بسيار فراتر رفت براي غربيها كه آن كنفرانس
خيلي كلاسيك و سطح بالاي تلآويو را گذاشتند.
من مجموعه گفتارهايي كه پيرامون امام زمان، عليهالسلام، را درحد توان
خودم در اين كنفرانس ارائه شده، جمعآوري كردهام. در كتاب تهاجم
فرهنگي خودم آوردهام كه برنارد لوئيس اين را ميگويد. چون مضمون
مقالاتش بهدستم رسيده است. ديدم چقدر مسأله امام زمان، عليهالسلام،
براي اينها مهم است. بعد بازي كامپيوتري يا مهدي ساخته شد، مقالات
مختلفي نوشته شد، فيلمهاي مختلفي ساخته شد، منتهي از دهه 90 آمدند سبك
كار را عوض كردند. خيلي جالب است اگر به اين نكته توجه شود. ديدند اگر
بيايند امام زمان شيعيان را نفي كنند بهنحو ديگري اثباتش كردهاند، چون
در جهان اين اتفاق وجود دارد كه چيزي را غرب نفي كند، حتماً يك ارزشي
دارد.
افكار عمومي جهان اين زيركي را هم دارند و درعين حال كه اينكار انجام
شود بهنحوي تبليغ هم هست. لذا عوض شد و در دهه 90 در فيلمهايي مثل
صهيون، آرماگدون يك بعد اثباتي براي آن طرف مطرح شد بهجاي بعد
تخريبي اين طرف. ولي باز با اين حال در سال 1997 براي اينكه مسأله
نوسترآداموس فراموش نشود چون در اين فيلم گفته شده بود، هرچند خود
نوسترآداموس عدد نياورده و صور فلكي را گفته كه تكرارپذيرند و زمان
دقيقي براي اين مسأله مشخص نكرده و نميتوانسته هم مشخص كند، چون اگر
شارلاتان بوده كه قطعاً نميتوانسته و اگر نه كذب الوقّاتون. اصلاً
نميتوانسته عدد بگويد. اينها گذاشتند براي اينكه امواج انقلاب اسلامي را
در جهان تخريب كنند و براي اينكه فراموش نشود كه گفته بودند سال 99.
در سال 97 گاسپار وان برگر
Next wa (جنگ بعدي) را نوشت و بخشي از آن را اختصاص داد به اينكه در
سال 99 شخصي در ايران به قدرت ميرسد، بهاسم محمد منتظري كه اسم
اصلي امام زمان، عليهالسلام، است و منتظري هم از انتظار گرفته شده و
هيچ ارتباطي با شهيد محمد منتظري حزب جمهوري اسلامي ندارد. (در فيلم
نوسترآداموس هم ميگويد مردي كه نام آخرين پيامبر را برخود دارد دوشنبه
را براي تعطيل برخواهد گزيد). ميگويد ايشان بهقدرت ميرسد و دانشمندان
ناراضي هستهاي شوروي را فرا ميخواند و ميگويد من به شما دلار ميدهم.
اسلحه بسازيد، اينها ميآيند يك اسلحه
ميسازند بهاسم ذوالفقار. كافي است شما سكانس اوليه فيلم
The sold of Islam ـ 1986، BBC را ببينيد كه ذوالفقار ميآيد كره زمين را
متلاشي ميكند. اول چهار قسمت اين فيلم اين صحنه بود كه من در
برنامههاي تصويري دانشگاهي خودم از آن استفاده ميكنم. ذوالفقار
آزمايش ميشود و نتيجه مثبت است، وقتي نتيجه مثبت ميشود، رئيس جمهور
فرضي ايران به امريكا ميگويد خليج فارس را خالي كنيد، آمريكا چون
ارزيابي درستي ندارد. خالي ميكند. نيروهاي ايراني ميروند بهسمت
سرزمينهاي غربي كه صليبي ذكر ميكند.
قصه پرتي است مشخص هم بود كه ميخواهد قضيه نوسترآداموس را كه 17، 18
سال از آن گذشته و در ذهنها فراموش شده، زنده كند. شما ميگوئيد قصهاي
نوشته شده است و وهم است و... امّا اينها سناريو ميسازند و مبناي برخورد
سياسي خودشان را اين سناريو خودساخته قرار ميدهند.
خبر اين است در تاريخ 9 دسامبر 1998 (18 آذر 77) نيويورك تايمز، روزنامه
مشهور آمريكايي، خبر داده كه: عدهاي از دانشمندان انستيتو بيوتكنولوژي
روسيه به خدمت ايران درآمدهاند... و عدهاي ديگر در روسيه براي توليد
سلاحهاي ميكروبي همكاري ميكنند. فردي بهنام مهدي رضايت مشاور علمي
رئيس جمهور ايران، يكي از فعالان ايراني در اين زمينه است. اين در
حالي است كه آقاي خاتمي مطقاً مشاوري بهاسم مهدي رضايت ندارد. جالب
اين است كه اين خبر را نيويورك تايمز ميدهد (ميخواهم بگويم پشت پرده
صهيونيسم دارد همهچيز را بههم وصل ميكند). بعد دولت آمريكا بهاستناد
خبر نيويورك تايمز بيانيه ميدهد و از تلاشهاي تسليحاتي ايران ابراز
نگراني ميكند، اينها دارند اينجوري در اين فضا كار ميكنند.
ما در تهران به بچههايي برخورد كردهايم كه يا مهدي و اللهاكبر به
گوششان خورده احساس نفرت به آنها دست داده است؛ چرا؟ چون خوب دارد
جوانان ما را تربيت ميكند. آخر غرب از امام زمان ما چه اطلاعي دارد كه
ميآيد و بازي يامهدي را ميسازد. شما در نيويورك بگوئيد: ersian Gulf
inferno را ميخواهم. ميگويد: hat do you mean ، منظورت چيست؟ شما
بفرماييد يا مهدي بازي در اختيارتان قرار ميگيرد. اين دارد تربيت ميكند.
من در كتاب مباحث جديدم كه البته در تهاجم فرهنگي ذكر نكردهام
گفتهام كه الان تربيت دارد جاي تهاجم را ميگيرد و همه اينها بيانگر
آگاهي از نقش محوري مهدويت در 200 سال گذشته در تكوين حركتهاي اجتماعي
و سياسي در متن شيعه است. من بجد عرض ميكنم كه غرب هرجا پا گذاشته
تأثير را ديده كه انقلاب اسلامي اوجش بود، لذا الان روي تخريب مفهوم
مهدويت در جهان كار ميكند، از يكطرف مهدويت ما را ميكوبد، از يكطرف
دارد مهدويت تخيلّي خودش را ترويج ميدهد، ماتريكس ميسازد و Zion را.
جالب است بدانيد كه الان در استراليا دارند همزمان قسمت دوم و سوم
ماتريكس را ميسازند. سال آينده كه به بازار خواهد آمد ببينيد چقدر
استعارههاي صهيونيستي و مهدويت در آن نقش دارد.