loading...
مهدی امینی
سرباز گمنام بازدید : 265 چهارشنبه 06 آذر 1392 نظرات (0)

افسران ، به گوش باشید که دشمن منتظر فرصت است.فرصتی که نقشه های پلید و شوم خود را اجرایی سازد.ما باید هوشیار باشیم این هوشیاری باید از همه جوانب باشد :عقلی-فکری-رفتاری و... . ما نباید در مقابل نقشه ها و فتنه ها وافکار شوم آنها سکوت کنیم زیرا همانگونه که رهبر ما فرموده : خود سکوت کردن هم کمک به فتنه است.ما باید مراقب رفتار و گفتارمان باشیم مبادا حرفی بزنیم که همین حرف کمک به عملی تر شدن نقشه های آنان گردد
سرباز گمنام بازدید : 241 پنجشنبه 30 آبان 1392 نظرات (0)

در حال حاضر مسيحيان مي‌توانند از ميان برنامه‌هاي مختلف هاليوودي انتخاب‌هاي زيادي داشته باشند. براي مثال شبكه نيايش هاليوود( Hollywood Prayer Network) يكي از شبكه‌هايي است كه تمام توان خود را صرف كرده تا با استفاده از نيروهاي متخصص و معتقد، هاليوود را دچار يك انقلاب كند. هانا راسين كه از نويسندگان واشنگتن‌پست است و در حال حاضر روي كتابي درباره نخبگان اوانجليست كار مي‌كند در اين نوشته به رويكرد جديد هاليوود به مذهب و از طرف ديگر گرايش مسيحي‌هاي انجيلي به سينما و فيلمسازي مي‌پردازد.

  اگرچه مذهب از خيلي پيشتر در ساختارهاي سياسي حاكم و بافت سنت‌گراي جامعه آمريكا حضوري پرقدرت داشته، اما اكنون رابطه‌اي متفاوت‌تر و تأثيرگذارتر ميان مذهب و هاليوود شكل گرفته است. راسين سعي دارد در اين مقاله نسل‌هاي مختلف معتقدين به مذهب را در هاليوود معرفي كند.  نسل اول به اعتقاد او كساني بودند كه در فضاي شديداً غير مذهبي هاليوود سعي مي‌كردند ايمان خود را مخفي كنند. نسل دوم پس از 11 سپتامبر و ظهور نومحافظه‌كاران آمريكايي در كاخ سفيد فرصت عرض اندام يافتند تا جايي كه طي 5 سال گذشته در هر فصل اكران دست‌كم يك فيلم مذهبي به چشم مي‌خورد.

  اما نسل سوم كه هنوز در راهند علاوه بر ابا نداشتن از بيان اعتقادات مذهبي، معتقدند نگاه مذهبي به پديده‌ها بايد در تمام سطوح فيلم نفوذ كند، حتي اگر فيلمي باشد كه در ظاهر با قواعد مسيحي سنتي سازگار نباشد. راستين تأكيد مي‌كند كه آينده هاليوود بدست اين نسل كاملاً متحول مي‌شود. نسل جديد نه تنها مذهب را در يك ژانر محدود نمي‌كند بلكه از حالا جذابترين آنها يعني تريلر، وحشت، علمي- تخيلي و حتي كميك استريپ را هدف‌گيري كرده است. هدف آنها آشتي ميان سينماي سكولار و كليساي سنتي با يكديگر است تا مسيحيت بتواند با قوي‌ترين، جذاب‌ترين و فراگيرترين زبان كنوني با جهانيان سخن بگويد. كليساي انجيلي با رويكردهاي افراطي نومحافظه‌كاران در حال دامن‌زدن به موج جديدي از تهاجمات مذهبي است. دانيل رومر، كارگردان 25ساله و جوياي نام آمريكايي از همكلاسي‌هايش خواسته تا آخرين فيلمنامه‌اش با نام احتمالي رؤياپرداز آمريكايي يا 10هزار باكره را بخوانند. اين عده دورتادور روي كاناپه‌هاي راحت مؤسسه پرده اول (Act one) نشسته‌اند؛ مؤسسه‌اي كه به منظور تحصيل هنرجويان مسيحي در زمينه فيلمنامه‌نويسي و سينما تأسيس شده است. در ساختمان يك طبقه مؤسسه كه پاي تپه‌هاي هاليوود واقع شده، همانقدر كه روي قفسه‌ها فيلم و جلد DVD ديده مي‌شود، انجيل هم هست.

بيشتر آنها فيلم‌هايي هستند كه مسيحيان محافظه‌كار هيچ وقت به بچه‌هايشان اجازه تماشاي آنها را نمي‌دهند؛ فيلم‌هايي مثل زيبايي آمريكايي، جان مالكوويچ بودن و مجموعه‌هاي تلويزيوني خانواده سوپرانو و ويل و گريس. روي ديوار، پوستر فيلم مل‌گيبسون ديده مي‌شود كه مسيح را در حالي كه به زمين چشم دوخته، نشان مي‌دهد. فيلمنامه رومر داستان مرد جواني را روايت مي‌كند كه مي‌انديشد يك قديس است. او حتي چندين بار حس كرده كلمات خداوند به او الهام شده است كه البته بيشتر به نظر مي‌رسد اين كلمات و عبارات بخش‌هايي از يك تبليغات بازرگاني باشند. خود رومر در گوشه‌اي از اتاق روي يك چهارپايه نشسته و با دست مشغول خوردن ته مانده برنجش است. رومر با شلوار جين معمولي و تي‌شرت زهوار دررفته و موهاي لخت و بلوند و حالت پسرانه‌اش خيلي با فيلمنامه‌نويس‌هاي ديگر هاليوود فرق دارد. او امسال تابستان جزء يك گروه 34 نفره دانشجويي بود كه در كلاس‌هاي 4 هفته‌اي فيلمنامه‌نويسي مؤسسه پرده اول شركت داشتند. وقتي براي شركت در اين برنامه درخواست داد از او خواسته شد تا از اعتقادش به مسيح بنويسد. او در پاسخ نوشت:
 «من به مسيح معتقدم نه به اين خاطر كه به من گفته‌اند بايد به او اعتقاد داشته باشم بلكه به اين دليل كه در ميان اقيانوس پرسش‌هاي پيش رويم، نتوانسته‌ام هيچ چيزي را اصيل‌تر و مطمئن‌تر از مسيح پيدا كنم.» وقتي نماينده‌هايي از استوديوهاي هاليوودي با مدرسين مؤسسه پرده اول تماس مي‌گرفتند، همه اعضاء از استعداد ويژه رومر و نگاه تازه او تعريف مي‌كردند. اين اواخر تماس‌هاي آنها خيلي بيشتر شده بود. بالاخره يك روز به باربارا نيكولاسي- راهبه‌اي كه اين مؤسسه را تأسيس كرده است- زنگ زدند و گفتند: «ما يك فيلم مسيحي مي‌خواهيم. 5فيلمنامه اولتان را براي ما بفرستيد.»

 بعد از اين تلفن، نيكولاسي به خود گفت: «بالاخره هاليوود به ما هم فرصت عرض اندام داد.» دلايل چنين رويكردي هم معنوي است، هم اقتصادي. صنعت فيلمسازي بعد از حادثه 11سپتامبر به توليد فيلم‌هايي مي‌انديشد كه «يك معنايي هم داشته باشند». حالا ديگر بين مديران استوديوهاي هاليوودي عبارت «Passion dollars» يا «دلارهاي مصائب» كاملاً جا افتاده است زيرا استقبال خوب و غيرمنتظره مخاطبان مذهبي در سرتاسر دنيا از فيلم مستقل مصائب مسيح مل گيبسون واقعاً همه را شگفت‌زده كرد. فيلم مل گيبسون در هاليوود يك پديده و حتي كاتاليزور بود. سال گذشته درست بعد از اكران فيلم مصائب مسيح، استوديوهاي بزرگ مشخصاً به فيلمنامه‌هاي مذهبي كه به دستشان مي‌رسيد چراغ سبز نشان مي‌دادند.

فيلمنامه‌هايي مثل جن‌گيري اميلي رز و اقتباسي از داستان سي.اس.لوئيس به نام وقايع‌نگاري نارنيا: شير، جادوگر و كمد كه سال گذشته اكران شد و يكي از پرفروش‌ترين‌ها بود، نمونه‌هايي از اين فيلمنامه‌ها هستند.  بعضي‌ها اين فيلم را بزرگترين هديه هاليوود به مسيحي‌ها بعد از فيلم كلاسيك ده فرمان اثر سيسيل ب. دوميل مي‌دانند. مطالعه مجموعه داستان‌هاي نارنيا به دليل ته‌مايه مذهبي‌ كه دارند در خانواده‌هايي كه داراي اعتقادات مدرن اوانجليستي هستند، يكي از ضروريات است و خيلي از مسيحي‌ها سي.اس. لوئيس را يكي از بزرگترين نويسنده‌هاي قرن گذشته مي‌دانند.  ديسني و كمپاني شريكش يعني والدن مديا هم درست به دنبال همين مخاطبين بودند.

 آنها كمپاني موتيو ماركتينگ كه كار تبليغ فيلم مصائب مسيح را انجام داده بود، به خدمت گرفتند تا بتوانند فيلم خود را به كليساها و مراكز مذهبي معرفي كنند. كارگردان فيلم، اندرو آدامسون، نمادهاي مذهبي فيلم را با داگلاس كرشمن، پسرخوانده سي.اس.لوئيس چك كرد تا مطمئن شود كه در فيلم وقايع‌نگاري نارنيا از نظر اعتقادي و مذهبي هيچ اشتباهي وجود ندارد. انتظارات مسيحيان اوانجليست از اين فيلم سبب شد تا استوديو خيلي با دقت و احتياط براي آنها توضيح بدهد كه چرا نتوانسته به صراحت فيلم نارنيا را فيلمي تمثيلي و نمادين از مسيحيت معرفي كند. آدامسون مي‌گويد: «به نظر من در كتاب اصلاً ارجاعات مذهبي ديده نمي‌شود.» هرچند در عين حال معتقد است كه اگر كسي بخواهد هم مي‌تواند اين ارجاعات را در كتاب پيدا كند. در زمان ساخت فيلم، مسيحي‌ها به شدت پروسه انتخاب بازيگر توسط آدامسون را پيگيري مي‌كردند تا ببينند چه كسي قرار است به جاي اصلان شير حرف بزند.

در داستان، زندگي اصلان به نوعي رستاخيز مسيح را در ذهن تداعي مي‌كند و مسيحيان مي‌خواستند مطمئن شوند كه آدامسون شخصيتي را براي دوبله اين نقش انتخاب مي‌كند كه ويژگي‌هاي صدايش به مسيح نزديك باشد.  آدامسون توضيح مي‌دهد: «بالاخره تصميم گرفتيم كه شخصيت اصلان خيلي مقتدر و قوي باشد چون به اين ترتيب او يك موجود دست نيافتني مي‌شد.» او ادامه مي‌دهد: «آنهايي كه دوست دارند جزئيات بيشتري را بدانند و نگاه عميق‌تري داشته باشند مي‌توانند به متن داستان مراجعه كنند و كساني هم كه چنين قصدي ندارند مي‌توانند فقط از فيلم لذت ببرند.» به اين ترتيب شرط‌بندي هاليوود روي پتانسيل مخاطبان مسيحي بالاخره نتيجه مطلوب داد. فيلم جن‌گيري اميلي رز (فيلمي از جنس فيلم معروف جن‌گير براي معتقدان به مذهب كه در آن هسته مذهب در مقابل خردگرايي قرار مي‌گيرد و طرفدار كشيش‌هاي كاتوليك است) در هفته اول اكران خود 30 ميليون دلار فروخت و در ماه سپتامبر به يكي از فيلم‌هاي پرفروش ماه تبديل شد.  كارگردان اين فيلم اسكات دركسون از دانشگاه مذهبي اوانجليستي بايولا در لس‌آنجلس فارغ‌التحصيل شده و يكي از مدرسان مدعو كلاس‌هاي مؤسسه پرده اول نيز هست.

مدتي بعد، فيلم جن‌گيري اميلي رز جاي خود را در جدول فروش به فيلم درست مثل بهشت داد. ماجراي كمدي اين فيلم هم درباره روح و مرگ است اما با وجود كمدي بودن، باز هم در كليت خود احساس همدلي تماشاگر با دنياي مذهب و معنويات را سبب مي‌شود. در واقع در فصل پاييز تلويزيون، همه جاي هاليوود پرشده بود از تابلوهاي تبليغاتي كه روي آنها ارواح و فرشتگان نقش بسته و مشغول جلب مشتري بودند؛ فيلم‌هايي مثل نجواگر روح، مديوم (واسطه) و سه آرزو گرچه ممكن است كه نتوانيم اين فيلم را معرف كامل مسيحيت بدانيم، اما به هر حال واضح است كه هاليوود مسحور حوزه‌هاي معنوي و مذهبي شده است. وقتي نيكولاسي در سال 1999 مؤسسه پرده اول را تأسيس كرد شبكه CNN او را براي يك مصاحبه دعوت كرد.

آن روز وي نتوانست هيچ يك از اعضا و مدرسين مؤسسه را براي حضور در تلويزيون با خود همراه كند. او مي‌گويد: «آنها فكر مي‌كردند كه اين كار مي‌تواند به فعاليت‌هاي ديگر آنها لطمه بزند.» اشاره نيكولاسي بيشتر به مسيحياني است كه از قبل در هاليوود كار مي‌كرده و جزء موج اول اين جريان هستند. از جمله اين افراد مي‌توان به ران آستين، نويسنده سريال‌هاي تلويزيوني فرشتگان چارلي و مأموريت غيرممكن و جك شي، رئيس سابق انجمن كارگردانان آمريكا اشاره كرد. آن موقع اين افراد به شوخي به نيكولاسي مي‌گفتند كه در هاليوود، رفتن به كليسا يك گناه محسوب مي‌شود.  در آن دوره تصويري كه در تلويزيون و سينما از مسيحي‌ها ارائه مي‌شد غالباً تصوير يك همسايه بدعنق، عصباني و خنگ بود (براي مثال ند فلاندرز در سيمپسون‌ها) يا حقه‌بازهاي چرب زبان و تملق‌گو (مثلاً كشيش در مجموعه خانواده سوپرانو) و يا حتي قاتل (در فيلم تنگه وحشت يا تنگه فير Cape Fear) بعداز حادثه 11 سپتامبر، رويكرد صنعت سينما به اين موضوع آرام آرام تغيير كرد.

  استوديوها به سراغ فيلم‌هايي رفتند كه مضامين معنوي داشتند حتي اگر اين فيلم‌ها كاملاً مذهبي محسوب نمي‌شدند. به گفته نيكولاسي در همين دوران هم بود كه مؤسسه پرده اول فعاليت‌هايش را گسترش داد. رالف وينتر، تهيه‌كننده فيلم مردان مجهول و چهار شگفت‌انگيز، تام شادياك، تهيه كننده فيلم بروس قدرتمند و پچ آدامز، با چند جشنواره جديد مسيحي وارد گفت‌وگو شدند. نويسنده‌هاي مجموعه‌هاي تلويزيوني پربيننده‌اي مثل‌بافي، قاتل خون‌آشام و افسونگر ديگر به راحتي از كليسا رفتنشان با همكاران خود حرف مي‌زدند. اين عده موج دوم مسيحيان هاليوود را تشكيل مي‌دهند. نسل دانيل رومر موج سوم اين جريان است.

 نيكولاسي مي‌گويد كه اين نسل اصلاً دوست ندارد راجع به اينكه چه‌طور يك مسيحي بايد خود را با هاليوود هماهنگ كند، حرف بزند. حالا ديگر مي‌توانيم شاهد شكل‌گيري نسلي از هنرمندان جوان مسيحي باشيم كه همه متقاضي شركت در كلاس‌هاي مؤسسه پرده اول هستند. براي مثال همسر يك كشيش كه در دوران نوجواني خواننده موسيقي كانتري بوده دوست دارد كه درباره موضوع «شكل‌گيري فرهنگ، مجموعه‌هاي تلويزيوني و فيلم‌هاي پرفروش» تحقيق كند و مقاله بنويسد. يكي ديگر از اين افراد يك دانشجوي اونجليست فارغ‌التحصيل هاروارد است. ديگري زني است كه قبلاً در بخش فعاليت‌هاي مذهبي كاخ سفيد كار مي‌كرده. اين نسل با پرستش خدا و كوئنتين تارانتينو بزرگ شده‌اند. هر چند پرستش دومي غالباً مخفيانه و سري است.

اين عده جناح سينمايي جرياني هستند كه جامعه‌شناسي به نام آلن ولف آن را «گشايش تفكر و ذهنيت اوانجليستي» دانسته است؛ چيزي كه در حقيقت تجديد حيات فرهنگي مسيحيان محافظه‌كار است. بنابراين احتمالاً والدين اين نسل به آنها آموخته‌اند كه براي حفظ اعتقادات خود در پناه يك خرده فرهنگ موازي يعني سينما قرار بگيرند، زيرا تا آن زمان فيلم‌هاي مذهبي همگي باعث دلزدگي و خستگي آنها شده بود. براي اينكه بتوانيد از كلاس‌هاي مؤسسه پرده اول استفاده كنيد بايد حضور مسيح را در زندگي خود باور داشته باشيد. بسياري از افراد اين نسل از نظر شناخت فرهنگ اوانجليستي بسيار پيشرو هستند اما بسياري از مؤسسات مسيحي هنوز هم بابت آنها نگراني دارند. زماني مؤسسه بايولا همه دانش‌آموزان خود را از ديدن هر نوع فيلمي منع مي‌كرد و حالا همين مؤسسه هم درست مثل دانشگاه آسوزا پاسيفيك، كه يك مدرسه اوانجليستي خارج از پاسادونا است، دپارتمان فيلم دارد.

  در سال 2002 دانشگاه پت رابرتسون رجنت مركز هنرهاي نمايشي خود را افتتاح كرد. اين مركز شامل استوديوهاي فيلم و انيميشن‌ و دو سالن نمايش فيلم بود. دو سال بعد جرج بارنا كه يكي از محققان و متخصصان برجسته نظرسنجي بود از حقيقتي پرده برداشت: او به اين نتيجه رسيد كه فيلم مي‌تواند بيشتر از كليسا روي پيروان مسيح تأثير بگذارد و به همين دليل مجموعه بارنا فيلم را به عنوان يكي از شعبات يا شاخه‌هاي شركت رسانه‌اي مسيحي خود تأسيس كرد.  فيليپ آنشوتز يكي ديگر از مسيحيان معتقد و فرد بسيار متمول و ميليونري بود كه بنيانگذار مؤسسه ارتباطي كوئست است. او نيز سال‌ گذشته گروه فيلم آنشوتز را ايجاد كرد كه مجموعه والدن مديا را شامل مي‌شد و در ساخت فيلم وقايع‌نگاري نارنيا نيز با ديسني مشاركت داشت. آنشوتز 2 سال پيش هم فيلم ري را تهيه كرد كه در اسكار بسيار موفق بود. با اصرار او در اين فيلم بخش‌هايي كه به بددهني و زنبارگي ري مربوط مي‌شد حذف شد.

در حال حاضر مسيحيان مي‌توانند از ميان برنامه‌هاي مختلف هاليوودي انتخاب‌هاي زيادي داشته باشند. براي مثال شبكه نيايش هاليوود( Hollywood Prayer Network) يكي از شبكه‌هايي است كه تمام توان خود را صرف كرده تا با استفاده از نيروهاي متخصص و معتقد، هاليوود را دچار يك انقلاب كند. با اينكه رابطه ميان هاليوود و مسيحيان رفته رفته بهتر شده اما هنوز هم بسياري از مسيحيان اوانجليست از اين موضوع نگرانند. نيكولاسي همه روزه نامه‌هاي زيادي از مسيحياني دريافت مي‌كند كه از حضور فيلمنامه‌نويسان مجموعه‌هاي بافي قاتل خون‌آشام وThat 70s Show در مؤسسه اظهار نگراني مي‌كنند و از اينكه او فيلم زيبايي آمريكايي را در كلاس‌هاي درس نشان مي‌دهد، ناراضي هستند، زيرا اين فيلم درباره پدر يك خانواده است كه شيفته دوست و همكلاسي دختر خود مي‌شود.

  با اين حال نيكولاسي بيش از هر كس ديگري تلاش كرده و مي‌كند تا دين باتالي را كه يكي از فيلمنامه‌نويسان اصلي سيت كام پرطرفدار "That 70s Show" با موضوع سكس، مواد مخدر و راك‌اندرول است، به جمع مدرسين مؤسسه اضافه كند. البته باتالي از جمله مسيحياني است كه خود خوب مي‌دانند با كار در هاليوود در تاكستان شيطان كار كرده‌اند اما اين همه نمونه بارزي از مصالحه و توافق يك مسيحي با محيط است آن هم وقتي كه در محيط- يا همان هاليوود- به موفقيت دست پيدا مي‌كند. باتالي كه چهل و يك ساله است توانسته به تازگي در امتحان كشيشي موفق شود. او بسيار خوش‌برخورد و مرتب است.

دفتر كار او با عكس‌هايي از دو فرزندش و پوسترها و يادگارهايي از مجموعه كارتوني ويني‌پوه تزئين شده. در گوشه‌اي ميز انجيل او قرار گرفته است. او عادت دارد هر روز سر كار انجيل بخواند. اين عادتي است كه به نظر خيلي از همكارانش كمي عجيب و غيرعادي است. در عوض باتالي هم از خيلي از آدم‌هاي هاليوودي متعجب است چون اغلب آنها گروه‌هاي جوانان كليسايي را نمي‌شناسند در حالي‌كه بيش از نيمي از نوجوان‌ها و جوان‌هاي آمريكايي جزء اين گروه‌ها هستند. او حتي از كليساروها و معتقدان مسيحي هم شاكي است چون فكر مي‌كند كه آنها هم بايد بتوانند همان‌طور كه توني كاشنر به همجنس‌بازها و ايو انسلر به فمينيست‌ها خدمت كرده‌اند، با نقاشي كردن يا نوشتن در خدمت مسيحيت باشند.

 او مي‌گويد: «واقعاً مزخرف است. ما ادعا مي‌كنيم كه به خدايي بزرگ و فوق‌العاده ايمان داريم اما حتي نمي‌توانيم درباره اعتقادمان يك صفحه مطلب بنويسيم، يا يك صحنه نقاشي كنيم. چرا ما مسيحي‌ها نبايد فيلمي مثل تك‌گويي‌هاي زنانگي ايو انسلر داشته باشيم. تصميم جديد او اين است كه در نسخه اوليه فيلمنامه‌اش آنقدر شخصيت‌هاي مسيحي بانمك، سه بعدي و جذاب بگنجاند كه نظر همه را جلب كند. بعد از اينكه كار خواندن فيلمنامه رومر در مؤسسه پرده اول تمام مي‌‌شود، همه بازيگران يا به خانه‌هايشان برمي‌گردند يا به كافه‌هايي در آن كار مي‌كنند، مي‌روند. رومر و فرناندز، نويسنده ديگر فيلمنامه و تهيه كننده او كرگ دتويلر هم بعد از مهمان‌ها آنجا را ترك مي‌كنند. دتويلر مشعوف و سرخوش از شنيدن فيلمنامه رومر به دفتر كارش در دپارتمان فيلم بيولا برمي‌گردد. به نظر او اين فيلمنامه معرف يكي از بهترين فيلمسازان اين نسل نوظهور است؛ نسلي كه رومر يكي از آنهاست.اما هميشه يك مشكل وجود دارد و آن اين است: از كجا پول پيدا كنيم؟ در آينده‌اي كه باتالي و نيكولاسي در ذهن خود دارند اين مشكل هم برطرف خواهد شد.

 آنها روزهايي را پيش‌بيني مي‌كنند كه در آن همه استوديوهاي هاليوودي براي ساختن فيلم‌هايي با مضامين معنوي و مذهبي، مديري مسيحي مثل آنشوتز خواهند داشت، هر شبكه تلويزيوني نسخه مسيحي شده ويل و گريس را پخش مي‌كند كه داستان‌هاي آن در يك كليساي بزرگ يا دبيرستان كاتوليك اتفاق مي‌افتد.  آن موقع مسيحي‌ها هم در هاليوود موقعيتي مشابه يهودي‌ها پيدا مي‌كنند: اقليت تازه‌اي كه وقتي گذشته خود را مرور مي‌كند به آن مي‌خندد چون زماني را به ياد مي‌آورد كه حتي نمي‌توانست در يك بايگاني هم كار پيدا كند.

سرباز گمنام بازدید : 383 پنجشنبه 30 آبان 1392 نظرات (0)

با توجه‌ به‌ اينكه‌ فرموديد غرب‌ پي‌ برده‌ كه‌ جوهره تفكّر شيعي‌ بحث‌ مهدويت‌ است‌، چه‌ اقداماتي‌ را در مقابله‌ با آن‌ در عرصه‌هاي‌ مختلف‌ انجام‌ داده‌ است‌؟

بگذاريد براي‌ جواب‌ به‌ اين‌ سؤال‌ بسيار مهمتان‌ من‌ مقداري‌ به‌ عقب‌ برگردم‌. مهدويت‌ از كي‌ براي‌ غرب‌ يك‌ دغدغه‌ شد. اولاً، اين‌ نكته‌ را خدمتتان‌ عرض‌ كنم‌ بعد از مسأله ظهور صفويه‌ در ايران‌ و اوجگيري‌ اهداف‌ استعماري‌ غرب‌ نسبت‌ به‌ شرق‌ و اينكه‌ ايران‌ را مي‌خواست‌ دروازه هند بكند، مسأله‌ مذهب‌ ما هم‌ براي‌ آنها جدّي‌ شد، عثماني‌ سني‌ بود و ما شيعه‌ و آنها هم‌ از اين‌ استفاده‌ كردند. آنجا به‌طور جدّي‌ وارد شناخت‌ مباني‌ مذهبي‌ ما شدند كه‌ از آن‌ براي‌ خود استفاده‌ كنند.

يكي‌ از مواردي‌ كه‌ اينها به‌ آن‌ پي‌ بردند مسأله‌ باب‌ بودن‌ بود. يعني‌ آنها متوجه‌ شدند كه‌ ما در اعتقادات‌ اسلامي‌ يك‌ منجي‌ داريم‌ كه‌ زماني‌ ظهور مي‌كند و لذا سعي‌ كردند كه‌ از اين‌ موضوع‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ اهداف‌ سلطه‌جويانه‌ خود استفاده‌ كنند. اينكه‌ شما مي‌بينيد مستر همفر در كتاب‌ خاطراتش‌ ذكر مي‌كند كه‌ چطور ما محمدعلي‌ باب‌ را انداختيم‌ در اين‌ فضا و گفتيم‌ تو بابي‌ و امام‌ زماني‌ به‌نحوي‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ غرب‌ نسبت‌ به‌ تأثير و اوج‌ حضور اين‌ انديشه‌ در تمدن‌ اسلامي‌ شناخت‌ پيدا كرده‌ است‌، اين‌ را داشته‌ باشيد تا بعد برويم‌ سراغ‌ امام‌ مهدي‌ سوداني‌. آن‌ كسي‌ كه‌ در سودان‌ حدود 100، 120 سال‌ پيش‌ قيام‌ كرد و تحت‌عنوان‌ مهدي‌ درجهان‌ مطرح‌ شد.
سرباز گمنام بازدید : 257 پنجشنبه 30 آبان 1392 نظرات (0)

دكتر حسن‌ بلخاري‌، فارغ‌التحصيل‌ رشته‌ اديان‌ و عرفان‌، از اساتيد دانشكده‌ هنر دانشگاه‌ تهران‌ و آشنا با علوم‌ ارتباطات‌ هستند. با توجه‌ به‌ اطلاعات‌ جامعي‌ كه‌ ايشان‌ در زمينه‌ فعاليتهاي‌ رسانه‌هاي‌ غربي‌ درخصوص‌ مقابله‌ انديشه‌ اسلامي‌ و بويژه‌ موضوع‌ مهدويت‌ دارند، خدمت‌ ايشان‌ رسيديم‌ و سؤالاتي‌ را درهمين‌ زمينه‌ مطرح‌ كرديم‌.


با تشكر از اينكه‌ وقت‌ گراميتان‌ را دراختيار ما قرار داديد، به‌عنوان‌ اولين‌ سؤال‌ بفرمائيد كه‌ نقش‌ و جايگاه‌ سينما و رسانه‌هاي‌ صوتي‌، تصويري‌ در غرب‌ و خصوصاً آمريكا چيست‌؟

به‌ يك‌ عبارت‌ جهان‌ امروز جهان‌ تصوير است‌ و عمده‌ترين‌ مصداق‌ اين‌ تصوير سينماست‌. پفستمن‌ در كتاب‌ زندگي‌ در عيش‌، مردن‌ در خوشي‌ خود سه‌ دوره‌ را يا سه‌ سپهر را اصطلاحاً براي‌ انتقال‌ معلومات‌ ذكر مي‌كند. دورة‌ اول‌ دوره‌ انتقال‌ معلومات‌ به‌ وسيله‌ زبان‌ بود.

 پدر مي‌گفت‌ فرزند حفظ‌ مي‌كرد، دوره‌ دوم‌ دورة‌ مكتوب‌ بود و كتاب‌ حافظ‌ و حامل‌ معنا براي‌ نسل‌ بعدي‌ شد. ايشان‌ سومين‌ دوره‌ را دورة‌ تصوير مي‌داند كه‌ تصوير سينمايي‌ و تلويزيوني‌ جاي‌ دو موج‌ قبلي‌ نشسته‌ است‌. البته‌ تحليل‌ ايشان‌ اين‌ است‌ كه‌ اين‌ تصويرها به‌صورت‌ خاص‌ دارد ساخته‌ مي‌شود و به‌ جهان‌ ارائه‌ مي‌شود، ما در قلمرو افزايش‌ دامنة‌ جهل‌ انسان‌ قرار داريم‌ تا علمش‌.

 تحليلي‌ كه‌ پستمن‌ ارائه‌ مي‌دهد تحليل‌ درستي‌ است‌ و اين‌ تقسيم‌بندي‌ نسبت‌ به‌ سه‌ دورة‌ انتقال‌ معلومات‌. واقعيت‌ قضيه‌ اين‌ است‌ كه‌ ما داريم‌ در عصر تصوير و عصر سينما زندگي‌ مي‌كنيم‌ و عنواني‌ كه‌ شما تحت‌ عنوان‌ دنياي‌ anformatic ، information يا اطلاعات‌ و انفجار اطلاعات‌ داريد عصاره‌اش‌ تصوير است‌، يعني‌ از يك‌ طرف‌ ما الان‌ در عصر اطلاعات‌ زندگي‌ مي‌كنيم‌ كه‌ اين‌ اطلاعات‌ جذابترين‌، مؤثرترين‌، كارآمدترين‌ و ماندگارترين‌ شيوة‌ ابراز آن‌ تصوير است‌. البته‌ فقط‌ اين‌ نيست‌ كه‌ حالا قدرتها دارند از اين‌ عنصر بالاترين‌ استفاده‌ را مي‌كنند.

 ذهنيت‌ مخاطبها هم‌، چنين‌ قدرت‌ و جايگاه‌ پذيرشي‌ را دارد. ما در شبانه‌روز بين‌ 78 تا 79% اطلاعات‌ دريافتي‌ روزانه‌ را از چشممان‌ به‌دست‌ مي‌آوريم‌ و بقيه‌ حواس‌ درصد بعدي‌ را به‌خود اختصاص‌ مي‌دهند. درعين‌ حال‌ شما اگر به‌ سيستم‌ دريافتي‌ انسان‌ نگاه‌ كنيد مي‌بينيد كه‌ نيمكرة‌ راست‌ مغز مربوط‌ به‌ علوم‌ حضوري‌ و شهودي‌ به‌صورت‌ تصوير است‌. طبق‌ تحقيقاتي‌ كه‌ طي‌ 10، 15 سال‌ گذشته‌ صورت‌ گرفته‌، انسان‌ با نيمكره‌ راست‌ مغزش‌ با اطلاعات‌ برخورد شهودي‌ مي‌كند يعني‌ در آنجا ماندگار است‌ و بزرگترين‌ و عميق‌ترين‌ تأثيرات‌ را روي‌ شخصيت‌ انسان‌ مي‌گذارد. مجموعة‌ اين‌ قضايا كه‌ من‌ به‌صورت‌ مختصر خدمت‌ شما عزيزان‌ ذكر كردم‌ معنايي‌ را مي‌سازد كه‌ تصوير را كارآمدترين‌ عامل‌ نه‌تنها براي‌ انتقال‌ معلومات‌، بلكه‌ تأثيرگذاري‌ روي‌ شخصيت‌ و روان‌ افراد قرار مي‌دهد. اين‌ مقدمه‌ به‌نحوي‌ بيانگر جايگاه‌ تصوير و سينماست‌.
سرباز گمنام بازدید : 271 چهارشنبه 29 آبان 1392 نظرات (0)

به تصوير كشيدن مباني معنوي و مذهبي و شخصيت‌هاي قدسي، هنر خاصي را مي‌طلبد كه تنها هنرمندان سليم‌النفس و متعهد مي‌توانند از عهده آن برآيند.

در هنر نمي‌توان مستقيم سخن گفت و يا پند و اندرز داد. هنر سينما كه اصالت و اساس آن بر تصوير است، به عكس ديگر هنرها، مشكل‌تر مي‌تواند چنين مفاهيمي را به زبان خود ترجمه كند و به گونه‌اي كه به اين مفاهيم لطمه نخورد، آن را در خود حل كند يا به واقع خود در آن حل شود. در عين حال، بايد گفت مؤثرترين روش براي ماندگار كردن مفاهيم مذهبي و ديني به تصوير كشيدن آن‌هاست.

آمريكا جنگ خليج فارس را به مدد رسانه‌هاي تصويري و سينما به راه انداخت. جنگ عراق را نيز همين‌طور، با ساختن يك دروغ ساده كه صدام سلاح‌هاي هسته‌اي يا كشتار جمعي دارد و به شدت براي امنيت ما خطرناك است. در حالي كه اگر هم امريكا مي‌خواست به تلافي يازده سپتامبر و القاعده كاري كند تا عصبانيتش تخليه شود، ربطي به عراق نداشت. همان كاري كه بر سر افغانستان آورد، كافي بود. تمام اين بدبختي، لشكركشي و قتل و تجاوز، به خاطر يك دروغ بود.

دروغي كه مي‌دانيد از فرط تكرار توسط رسانه‌هاي مختلف به ويژه تصويري و بازهم به ويژه سينما، راست و حقيقي جلوه داده مي‌شود تا جنگ عراق را توجيه كند. يا مثلاً مي‌خواهد با يك دروغ بزرگ‌تر كه كاملاً تخيلي و غير واقعي است، مثل حمله فضايي‌ها به زمين و ايجاد نگراني در مردم در اين مورد به واسطه فيلم هاي سينمايي مثل جنگ ستارگان و از اين قبيل، توجيه كند كه بايد تسليحات خود را افزايش دهيم تا خطر حمله فضايي‌ها كاهش پيدا كند! و يا با اين توجيه كه ما از شر سارقان، تبهكاران و قاتلان در امان نيستيم، بايد مثل آب خوردن مجوز حمل يا خريد اسلحه به مردم بدهيم، حتي به كودكان! فيلم بولينگ براي كلمباين مايكل مور را كه ديده‌ايد؟!


همه به دنبال منجي مي گردند
تمام اديان الهي و غير الهي، به آخرالزمان و اين‌كه روزي مي‌رسد كه همه شر در مقابل همه خوبي و نيكي مي‌ايستد، معتقدند و انتظار ظهور يك منجي را مي‌كشند كه نماد نيكي‌هاست و ظلم و بدي را در آخرالزمان از بين خواهد برد. بودايي‌ها و هندوها منتظر آمدن (گوتمه) يا بوداي پنجم هستند، زرتشتي‌ها در انتظار سوشيانت (يا سوشيانس) و مسيحيان هم معتقدند كه حضرت عيسي دوباره از اورشليم و بيت المقدس ظهور مي‌كند. يهودي ها هم مي‌گويند عيساي واقعي هنوز نيامده است.

اما در فيوچريسم (آينده‌گرايي) مسلمانان، شيعه و حتي سني در انتظار ظهور مهدي صاحب الزمان هستند، اما با يك تفاوت با اديان ديگر. آن‌ها منجي‌شان از آسمان ظهور مي‌كند و در همان وقت ظهور به ميان مردم مي‌آيد، اما منجي ما مسلمانان، هم اكنون در ميان مردم زندگي مي‌كند و در مشكلات و سختي‌ها همراهيشان مي‌نمايد، بدون آن‌كه كسي او را بشناسد و از روي همين در زمين قيامش را آغاز مي‌كند، نه آن‌كه از آسمان فرود آيد، يا مثل عيسي مسيح در حالي‌كه خود مسيحيان (به اشتباه) معتقدند دوهزار سال پيش به صليب كشيده شده و از دنيا رفته است، دوباره زنده شود. منجي ما عمر هزارساله دارد و پنهان از ديد مردم است، اما زنده است و عيني.

 بنابراين در زندگي مسلمانان تجلي خاصي مي‌يابد و همه اكنون هم از او مدد مي‌گيرند و در انتظار او سعي دارند كارهاي نيك انجام دهند و زمينه را براي ظهور حضرتش فراهم سازند. در حالي كه انتظار اديان ديگر جلوه‌اي در زندگي معمولشان ندارد. جالب است بدانيد كه تأثير اين تجلي عيني فرهنگ انتظار زماني براي غرب مشخص شد و او را به وحشت از منجي ما انداخت كه انقلاب اسلامي پيروز شد و جلوه‌هاي حضور و ياري آن حضرت در پيروزي انقلاب و زمان جنگ تحميلي بيش‌تر نمود يافت.

 غرب دانست كه چيزي غير از امكانات و تجهيزات نظامي و تكنولوژي هم وجود دارد كه ضمن بسيج مردم و هماهنگي در اعتقاداتشان، اين نيرو را به آن‌ها مي‌بخشد كه در عين كمبود امكانات، با تكيه بر ايماني قوي در جبهه‌هاي نبرد براي شهادت و كشته شدن در راه خدا از هم سبقت بگيرند. به واسطه همين حيرت بود كه براي شناخت فرهنگ انتظار و عامل ايجاد اين ايمان قوي در سال 1984(1362 هجري شمسي) كنفرانسي در اسرائيل و در شهر تل‌آويو برگزار شد تا به تأثير اعتقاد به مهدويت در ميان مسلمانان به ويژه شيعيان ايران بپردازد. در اين كنفرانس به اين نتيجه رسيدند كه هويت سياسي شيعه و عامل موفقيت آن، اعتقاد به مهدي (عج) است و گفتند: اين‌ها به اسم امام حسين (ع) قيام مي‌كنند و به اسم امام زمان (ع) قيامشان را حفظ مي‌كنند.

از آن پس بود كه هاليوود توجهش به اين منجي جلب شد و اهميت آن را درك كرد. او تأثير مهدويت را در تعارض با خواسته هاي خود ديد و سعي كرد بر ضد آن فيلم بسازد و ماجرا را به گونه‌اي ديگر جلوه دهد. غربي‌ها معتقدند: اگر بتوانيد آينده را پيش بيني كنيد، خودتان هم مي‌توانيد آن را بسازيد.

هاليوود كه به تأثير تصوير در فرهنگ سازي و تغيير مباني فكري و اعتقادي جوامع ايمان آورده بود، به سرعت شروع به ساخت و تهيه فيلم‌هايي كرد كه به نوعي به آخرالزمان و ظهور منجي مي‌پرداخت. براي همين اورسون ولز كارگردان يهودي مشهور سينماي هاليوود كه فيلم همشهري كين او در زمره بهترين فيلم‌هاي دنيا جاي گرفته بود، فيلمي ساخت به نام پيشگويي‌هاي نوسترآداموس و در اين فيلم منجي را كسي معرفي كرد كه نام آخرين پيامبر را برخود دارد و مسلمان است، اما به حدي كشتار مي‌كند و برخوردي وحشيانه با مردم دارد كه عملاً هركسي از او متنفر خواهد شد.

لباس او عربي مانند است و دستاري بر سر دارد. پيام كل فيلم آن است كه اين منجي مسلمانان فرد محبوبي نخواهد بود و ششصد ميليون مسلمان در خاورميانه وجود دارند كه ثروت عظيمي از گاز و نفت و ذخاير طبيعي در اختيار دارند و براي صلح جهاني خطرناكند. ولز براي اين فيلم اسكار هم گرفت.

بعد از آن، بازي كامپيوتري يامهدي نيز ساخته شد كه با همان رويكرد بالا موجب ايجاد نفرت از ظهور منجي به اين نام در ميان جواناني شد كه چندان اطلاعي از نحوه ظهور حضرت و مباني اعتقادي شيعه نداشتند.
 

آرماگدون

كلمه آرماگدون كه به عربي (هرمجدون) خوانده مي‌شود، واژه‌اي است در اصل يوناني كه معناي لغوي‌اش به معني نبرد نهايي حق و باطل (يا خير و شر) در آخرالزمان است. اين نبرد در محلي به همين نام، طبق آنچه در باب مكاشفات يوحنا در انجيل عهد جديد آمده است، رخ مي‌دهد و سرنوشت نهايي بشر به آن بستگي دارد. با همين نام فيلم‌هايي ساخته شده كه به نبرد فضايي‌ها كه نماد شرند و زميني‌ها كه نماد خيرند، مي‌پردازد و به نوعي اين واقعه را تحريف مي‌كند.

مي‌گويند سازمان سيا در پرونده‌ حضرت مهدي، فقط عكس ايشان را كم دارد. در واقع آن‌ها به اهميت ايشان براي مسلمانان پي‌برده‌اند و حدس مي‌زنند كه اين واقعه نزديك است. بنابراين مي‌خواهند نوعي آمادگي در مردم خودشان ايجاد كنند و القا نمايند كه نيروي برتر در مقابله با اين واقعه، آمريكا و تكنولوژي اوست و در صورت وقوع اين امر، يك قهرمان آمريكايي دنيا را نجات خواهد داد. اين قهرمان حتي بر بلاياي طبيعي هم غلبه مي‌كند و در واقع از دست طبيعت هم كاري ساخته نيست تا جلوي تكنولوژي آمريكا بايستد. نشان دادن اين مسئله در فيلم‌ها، غير از مرعوب‌كردن شرقي‌ها و به ويژه مسلمانان در اين كه هرگز نمي‌توانند با اين قدرت برتر مبارزه كنند، موجب مي‌شود كه جهان سوم به نوعي در مقابل اين تكنولوژي منفعل شود و خلاقيت و توانايي خود را ناديده بگيرد و تنها، مصرف‌كننده تكنولوژي خارجي باشد و نه توليد كننده. چون غرب مي‌داند كه توليد كردن فكر، انديشه، و در نهايت فناوري منجر به قدرت گرفتن مسلمانان خواهد شد.

در هاليوود انواع آخرالزمان‌ها به تصوير كشيده شده است. آقاي مجيد شاه حسيني در كتاب پيش‌گويي‌ها و آخرالزمان گونه‌هاي مختلف آن را به پنج گروه تقسيم كرده‌اند :

1. آخرالزمان تكنولوژيك:

ساخته‌هاي دست بشر روزي بر ضد او مي‌شورند و تكنولوژي دشمن خالقش خواهد شد. اين موضوع در اين فيلم ها به تصوير كشيده شده است : دكتر فرانكشتاين، ترميناتور و ماتريكس يك و دو. منجي در اين آثار معمولاً يك انسان دانا و شجاع (والبته آمريكايي!) است كه با شهامت و دانش خود، پيروانش را هدايت مي‌كند و دشمن را كه همان مخلوق اوست شكست مي‌دهد. دقت كنيد به نوع رهبري مورفيوس و نئو در ماتريكس. و اين كه نئو يا منجي خود يك تكنسين كامپيوتر است كه بر ضد ابركامپيوتر و فضاي مجازي قيام مي‌كند.


2. آخرالزمان طبيعي:

بالاخره طبيعت كه مورد هجوم انسان قرار گرفته و انواع آلودگي‌هاي زيستي در آن پديد آمده است، عليه نسل بشر عصيان مي‌كند و وقايعي چون سيل، زلزله، گردباد و آتشفشان‌هاي عظيم يا برخورد شهاب سنگ‌ها را موجب مي‌شود، يا چون انسان در ژنتيك دستكاري كرده و در واقع در كار خدا دخالت نموده است، هيولاهاي ناشناخته قرون اوليه حيات بشر بر زمين پديدار مي‌شوند و انسان را محاصره مي‌كنند. در اين‌جا نيز منجي هماني است كه در بالا اشاره شد و البته ويژگي مهمش آمريكايي بودن اوست! مانند فيلم‌هاي برخورد عميق، آرماگدون، قله دانته، دنياي آب، گودزيلا، و پارك ژوراسيك.


3.آخرالزمان ديني:

مهم‌ترين رويكرد سينماي هاليوود است كه به دو شيوه مستقيم و غير مستقيم شرايط آخرالزماني را به تصوير مي‌كشد. در اين مورد نيروي شر، يا شيطان است با وسوسه‌هايش، يا با حضور فيزيكي‌اش، يا ضد مسيح (آنتي كرايست) يا دجال، كه در زمان خاصي از زندان خود رها مي‌شود و حيات بشر را تهديد مي كند. منجي نيز طبيعي است كه يك متدين( كشيش يا قديس) است كه سحر شيطان را باطل مي‌كند. (اين منجي هم آمريكايي است!) به فيلم‌هايي نظير جن‌گير يك و دو، طالع نحس، و پايان روزگار دقت كنيد.


4. آخرالزمان علمي ـ تخيلي:

در اين روش، سينماگران واقعيت و خيال را با هم تلفيق كرده و به مقصود خود مي‌رسند. نيروهاي شر همان فضايي‌ها هستند كه از آن‌سوي كهكشان و از اعماق تاريك فضا به زمين حمله ور مي‌شوند و منجي در اين‌جا نيز با دانش و شجاعت خود مهاجمان فضايي را از بين مي برد. (يك آمريكايي!) مانند مجموعه فيلم‌هاي بيگانه، روز استقلال، عنصر پنجم، و مجموعه جنگ ستارگان.


5. آخرالزمان اسطوره‌اي يا افسانه‌اي :

اين نوع اخيراً بسيار مورد توجه هاليوود قرار گرفته و انواع فيلم‌هاي توليد شده در اين‌باره نشان دهنده نوعي علاقه هاليوود به طرح آن است. سري سه گانه ارباب حلقه‌ها، و سري فيلم‌هاي هري پاتر كه اكنون فيلم‌ها و كتاب‌هاي آن بسيار پرفروش شده و سود سرشاري را نصيب سازندگان آمريكايي كرده، از اين گونه است. از ديگر فيلم‌هاي اين‌گونه مي‌توان موميايي، بازگشت موميايي، عقرب شاه، جادوگر مرلين، و.... را نام برد. در اين فيلم‌ها يك هيولاي ناديده يا جادوگري وحشتناك و افسانه‌اي زندگي انسان‌ها را تهديد مي‌كند و منجي و يارانش بايد به سرزمين اسرار آميز اين هيولا سفر كنند و با زيركي و توانايي خود با او بجنگند، زيرا او را فقط با سلاح‌هاي اسرارآميز و جادويي مثل خودش مي توان از ميان برداشت. سرانجام هم با كشف يك طلسم يا ابزاري سحرآميز (نگاه كنيد به حلقه در ارباب حلقه ها يا هنر جادوگري هري پاتر) نماد شر و بدي از بين مي رود.


محتواي تمام اين فيلم‌ها برگرفته از آموزه هاي مسيحيت و يهوديت است و در آن‌ها نشانه‌هاي فراوان از اين آموزه ها به چشم مي‌خورد.

در 95 درصد اين فيلم‌ها منجي يك آمريكايي خوب است كه يا مسيحي است يا يهودي. آدم‌هاي بد ماجرا هم يا شرقي هستند يا مسلمان، يا يك شرقي مسلمان و عمدتاً هم از نژاد عرب. (نگاه كنيد به يكي از فيلم‌هاي اخير كه در آن يك هواپيما رباي تبهكار، مسلماني است از تبار عرب و با نامي عربي و وسط هواپيما هم نماز مي‌خواند، با بازي ديويد ساچت، همان بازيگر معروف نقش پوآرو كه وي را در سريال پوآرو كه از تلويزيون خودمان هم پخش شد، ديده‌ايد! )

بد نيست نگاهي به فيلم‌هاي مطرح و پرفروشي كه اين آخرالزمان را تبليغ مي كنند بيندازيم:

ماتريكس يك و دو و سه:
حتماً فيلم را با آن جلوه‌هاي ويژه اعجاب‌آورش ديده‌ايد. نئو منجي است و آشنايي با مورفيوس، رهبر يك گروه مخفي كه فضاي مجازي را كشف كرده‌اند و مي‌خواهند مردم را از آن آگاه كنند، او را به سوي وظيفه اصلي‌اش كه نجات مردم و سرزمين زايان است، رهنمون مي‌كند. زايان همان تغيير يافته انگليسي كلمه صهيون خودمان است كه اكنون در اخبارمان مي‌گوييم صهيونيست‌ها يا زايانيست‌ها. زايان به عنوان شهر آرماني و مدينه فاضله‌اي مطرح مي‌شود كه همه بايد به آن‌جا بيايند و به رستگاري و خوشبختي برسند. (آموزه‌هاي يهودي)

اطرافيان و ياران مورفيوس هم دقيقاً به تعداد و خصوصيات حواريون عيسي هستند. (آموزه‌هاي مسيحي) خود مورفيوس نيز خداي تجسم يافته است، زيرا يهود و مسيحيت معتقدند خدا مي‌تواند مجسم شود. چنان‌چه در انجيل يوحنا آمده است كه : خدا كلمه بود، و كلمه جسم شد، و نزد ما ساكن گرديد و خدا پدر عيسي است.

نماد اتاق 303 در طبقه سوم ساختمان هم نشانگر تثليث است. اين‌ها از موارد عرفي يا مذهبي‌اند. ترينيتي نيز در اين فيلم به نوعي با حضرت مريم ارتباط پيدا مي‌كند.


ارباب حلقه‌ها :
در اين فيلم منجي فرودو است. از نژاد پست‌تر ‌هابيت كه به همراهي يارانش بر سارومان كه نمايانگر شر و پليدي است، مي‌جنگد. اين شخصيت به هيچ وجه كامل نيست ـ كامل از لحاظ انساني و نه پرداخت آن در فيلمنامه ـ او بدون اشتباه نيست. خيلي جاها وسوسه مي‌شود كه حلقه را براي خودش بردارد و قدرت آن را به دست آورد. يك شخصيت خاكستري مايل به سفيد كه لازم نيست هيچ خطايي نكند. دقت كنيد كه منجي آمريكايي چه خصوصياتي دارد.


البته غير از بار فرهنگي و اعتقادي نبرد آرماگدون، اين فيلم‌هاي جادوگري جديد را از لحاظ اجتماعي هم مي‌توان بررسي كرد. در دنياي تكنولوژي‌زده و به شدت علمي غرب كه خشكي و بي روحي را هم به دنبال دارد، رخ دادن معجزه، وجود موجودات افسانه‌اي و ناميرا و با قابليت‌هاي جادويي براي مردم يك جامعه خيلي جذاب مي شود. در مورد هري پاتر هم همين طور است.

هري پاتر :
 يكي از سينماگران غربي درباره پديده هري پاتر گفته است : هري پاتر قرار است مسئله پيچيده فردا (بخوانيد آينده) را براي ما و كشورهايي كه به آن‌ها در حال توسعه مي‌گويند، حل كند (منجي غرب) اين طوري مصائب مشتركي بين نوجوانان خودمان و بقيه پيدا مي‌كنيم و ما هم مي‌توانيم دقيق‌تر درباره ايده‌هايمان ( بخوانيد مباني فكري و نظري مان) با يك زبان بين المللي (همان تصويري كه اشاره شد و سينما) حرف بزنيم.


هري پاتر خود يك جادوگر است، اما نه يك جادوگر منفي و ظالم مانند لرد ولدمورت كه دشمن اوست. او نوجواني است با ويژگي معمولي همه نوجوان‌هاي دنيا كه تنها تفاوتش اين است كه به مدرسه جادوگري هاگوارتز مي‌رود. اين شخصيت بدون مرز است. چون با وجود همه تفاوت‌هاي فرهنگي بين كشورها، مدرسه‌ها در سرتاسر دنيا يك قوانين ثابت دارند. با فيلم‌هاي ارباب حلقه‌ها و هري پاتر، جهاني سازي خيلي راحت تر اتفاق مي‌افتد.


مي‌بينيد كه منجي مورد نظر آن‌ها هيچ شباهتي به منجي ما ندارد. سعي دارند كسي را به اين عنوان معرفي كنند و ذهن مردم را غرق در آن كنند كه ديگر لزومي نداشته باشد به مسئله انتظار به درستي بينديشد. آن وقت ما چه كرده‌ايم؟ انتظار را و ظهور منجي خود را چقدر در فيلم‌هايمان به تصوير كشيده‌ايم؟ مي توانيد بشمريد!


يك راهكار


به گفته دكتر بلخاري، در دانشگاه براي دانشجويان هنر ما به ويژه سينما كه يك هنر صنعت كاملاً وارداتي است، فقط آموزه‌هاي غربي و تكنولوژي آن‌ها تدريس مي‌شود. بنابراين دانشجويان، تكنيك را از غرب مي‌گيرند. تا اين جا مشكلي نيست، اما غرب به قدري در اين زمينه عميق كار كرده است كه تنها عده كمي مي‌توانند فقط تكنيك را بگيرند و محتوا را نگيرند.

بايد كساني كه به اين عرصه پا مي‌گذارند، قبل از آن خودسازي فرهنگي، ملي و ديني كرده باشند تا تحت تاثير آن تكنولوژي و روحش قرار نگيرند و مرعوب آن نشوند. دكتر بلخاري در اين‌باره پيشنهاد خوبي دارد : بايد يك تيم متخصص حوزوي، محورهاي مهم و محتوا را از منابع اصيل اسلامي استخراج كند و تيم متعهد ديگري كه دست اندركار هنر و سينماست اين معنا را به تصوير بكشد. تاريخ و تجربه نشان داده است كه تلفيق تعهد و تخصص بسيار كارساز است.


يك خبر جالب!

حتماً شنيده‌ايد كه جناب بن‌لادن كمي تا قسمتي ادعاي مهدويت كرده است و خود را منجي جهان اسلام مي پندارد! اين خبر را بگذاريد كنار اين يكي كه طبق مقاله بولتن خبري جي دو كه يك سرويس خبري به روز است و به بررسي موضوعات امنيتي و اطلاعاتي مي‌پردازد و تنها براي مشتركين‌اش ارسال مي‌شود (به تاريخ نه فروردين 83): برخي از بازداشت شدگان زندان گوانتانامو، به بازجويان گفته‌اند كه به اين علت به تشكيلات القاعده پيوسته اند كه تصور مي‌كرد‌ه‌اند بن لادن همان مهدي منتظر است.

و يك خبر ديگر، اين‌كه يكي از امامان جماعت عراق بعد از آزادي از دست آمريكايي‌ها گفته است: افسران آمريكايي به دنبال مهدي موعود مي‌گردند و از من در مورد او و محل اقامتش سؤال مي كردند.

منتظر ساخت فيلم هايي هاليوودي كه به نوعي به اين اخبار مربوط شوند، باشيد!
 

payam-resan

تعداد صفحات : 29

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • سنگر یاوران حجت(عج)
  • سنگر جنگ نرم یاوران حجت(عج)
  • معبرسایبری ساوه
  • معبر سایبری اندیشه
  • تهدیدات فضای مجازی
  • این پرچم تا قیامت بالا است*سرگرمی*
  • برندزلینک
  • فتوکده | کارت پستال و کارت ویزیت
  • چت روم افسر جوان جنگ نرم
  • ❤سایت عاشقانه لاویر ❤
  • سایت جنگ نرم
  • عکس و مطالب کم یاب
  • نرم افزار
  • جنگ نرم2
  • جنگ نرم
  • کاربر روزانه
  • کد های برنامه نویسی
  • پایگاه شهدای فردوس
  • بهترین سایت تفریحی
  • قم دانلود
  • شمشیر داموکلس
  • دانلود نمونه سوالات استخدامی
  • افسر جوان جنگ نرم/سایبری
  • مجتمع فرهنگی باران
  • فرهنگی-هنری
  • این پرچم تا قیامت بالاست
  • دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
  • بسیج
  • تدریس خصوصی
  • عینک آفتابی مردانه
  • افسر جوان جنگ نرم
  • خرید شارژ
  • دانلود دانلود دانلود . ..
  • عاشقانها
  • اف سی بی دانلود
  • dokhtarakashegh
  • کاربردروزانه2
  • وبلاگ تخصصي موزيك
  • اف سی بی دانلود
  • طلبــه سايبري
  • کافه تنهایی
  • خرید شارژ
  • حال کنید و لذت ببرید
  • فروشگاه اینترنتی
  • ویکی دانلود ها
  • بیداری اندیشه
  • عینک آفتابی مردانه
  • گروه فرهنگی مشکات
  • سلام علی ال یاسین
  • مجموعه كاملي از نمونه سوالات دبيرستان قسمت اول
  • کاربردروزانه
  • دانلود سریال جدید
  • قیمت روز خودروی شما
  • بزرگترین کامیونیتی ایرانیان مقیم استرالیا
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • نظرسنجی
    به کدام نامزد ریاست جمهوری96 رای می دهید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1316
  • کل نظرات : 51
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 592
  • آی پی امروز : 90
  • آی پی دیروز : 69
  • بازدید امروز : 1,800
  • باردید دیروز : 306
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 3,163
  • بازدید ماه : 8,790
  • بازدید سال : 39,973
  • بازدید کلی : 968,807
  • مترجم سایت36زبان روز دنیا