زمانی این فکرها را میکردم اما حالا دیگر این چنین فکری ندارم. اگر زمانی فکر میکردم که بازیگران تئاتر راه سخت و دشواری را برای تأثیرگذاری بر مخاطب طی میکنند حالا دیگر این فکر را نمیکنم. اگر زمانی فکر میکردم که یک بازیگر با نقش خود زندگی میکند تا مخاطب نیز با او و نقشاش همذات پنداری کند حالا دیگر این فکر را نمیکنم. حالا دیگر فکر نمیکنم که تئاتر هنر تأثیرگذاری است و من هم به عنوان یک مخاطب تئاتر چیزی بیشتر از دیگر افراد جامعه درک میکنم. حالا دیگر به این فکر میکنم که خود را به سینما، تئاتر و ورزش محدود کردهام و تنها با یدک کشیدن نام مخاطب تئاتر، سینما و ورزش اوقات خود را بدون هیچ تغییری سپری میکنم.
دیگر فکر نمیکنم مدال گرفتن و قهرمان شدن کار سختی است و سالها تمرین و ممارست لازم است تا فردی یک قهرمان ورزشی شود و بر سکوی قهرمانی بایستد. دیگر فکر نمیکنم تنها راهیابی تیم ملی فوتبال به جام جهانی فوتبال کار بزرگی است و بازیهای خوب تیم ملی والیبال اتفاق قابل توجهی باشد و مقامها و مدالهای دیگری که در ورزش به دست میآید.
حتی دیگر به این فکر نمیکنم که گرفتن جایزه اسکار توسط یک هنرمند یا یک اثر سینمایی میتواند اتفاق مهمی باشد و فلان کارگردان یا فلان بازیگر یا فلان فیلم چقدر بزرگ هستند و چقدر تأثیرگذار. دیگر از اینکه بتوانم به یکی از اهدافم در زندگی برسم به خود نمیبالم و افتخار نمیکنم و از اینکه ریسکی را در زندگی انجام دهم احساس غرور یا شجاعت به من دست نمیدهد. حتی دیگر به این فکر نمیکنم که انسان تأثیرگذاری در زندگی خود هستم.
زمانی فکر میکردم در جامعه ما قلب انسانها برای هم میتپد و خبر درگذشت یک جوان قلب همه را متأثر میکند. زمانی فکر میکردم که وقتی انسان کاری بزرگ و تأثیرگذار انجام دهد دیده میشود و مردم برای تشویقاش تمام قد میایستند. زمانی فکر میکردم که اگر کسی میمیرد کسانی که درباره او صحبت میکنند تنها برای یاد کردن از اوست نه برای تعریف از خودشان. زمانی فکر میکردم که فکرهایی که میکنم درست است.
زمانی فکر میکردم اما حالا فکر نمیکنم. حالا میبینم که فکر کردن واسطهای بود برای توجیه کردن. توجیه کردن ترسها، تنبلیها، خودخواهیها، دروغها، دوروییها و حرصها. حالا باور میکنم که هنر خود زندگی است و ما تصمیم میگیریم هنرمند این زندگی باشیم یا مخاطب آن. حالا باور میکنم که هنرمند زندگی شدن خیلی سختتر از شرکت در کنکور، قبولی در رشته هنر در هر گرایشی و فارغ التحصیل شدن و در نهایت اسم و رسمی هنرمندانه به دست آوردن، است.
حالا باور میکنم که در زندگی قهرمان شدن و مدال گرفتن جور دیگری است و قهرمانان زندگی نه روی سکو میروند و نه مدالی به گردنشان میاندازند و نه مخاطبان برایشان پارچهنوشته به سر کوچه و محله نصب میکنند و خلاصه هیچکس ایستاده تشویقشان نمیکند. حتی مدیران و مسئولان نیز برایشان جایزهای را در نظر نمیگیرند و برای تبلیغات از آنها استفاده نمیکنند و به سراغ چهرههای بازیگری و قهرمانان ورزشی میروند.
حالا باور میکنم که مخاطب خوبی برای هنرمندان و قهرمانان زندگی نبودم. حالا باور میکنم که آرش کمانگیر تنها یک اسطوره نیست که زمانی جان خود را به عنوان تیری در کمان قرار داد تا مرز بین ایران و توران را مشخص کند. حالا باور میکنم که روح آرش در کوهها راهنمای کسانی است که راهشان را گم کردهاند. حالا باور میکنم که لازمه آشنایی با اسطورهها این نیست که کتابهای تاریخی یا داستانی را ورق بزنیم.
حالا میدانم در اطراف من مادرانی هستند که وقتی دلشان برای فرزندشان تنگ میشود دوست دارند به کوههای اطراف خود نگاه کنند. حالا میدانم در اطراف من پدرانی هستند که برای درد و دل کردن با فرزندشان به کوه میروند حتی اگر راه رفتن زیاد اذیتشان کند یا نفس راه رفتن و پای بالا و پایین رفتن از صخرهها را نداشته باشند. حالا میدانم در اطراف من خواهرهایی هستند که برای حرف زدن با برادرشان کفش و کوله کوهنوردی داخل کمد لباس را نگاه میکنند. حالا میدانم در اطراف من برادرهایی هستند که برای شوخی کردن با برادرشان وسایل کوهنوردی را زیر تخت، داخل کمد، داخل کابینت آشپزخانه یا هر جای دیگری قایم میکنند.
حالا میدانم در اطراف من آدمهایی بودند که خیلیها مثل من از بودنشان بیخبر بودند. حالا میدانم در اطراف من، در همین شهر، در یکی از محلههای همین شهر، شهر تهران و در یکی از کوچههای آن جوانانی بودند که تا همین یک هفته پیش وقتی صبح از خانه بیرون میآمدند و شب به خانه بر میگشتند زندگی برایشان به یکنواختی زندگی من نبود. حالا میدانم که در اطراف من در همین شهر شلوغ جوانانی بودند که آلودگی هوا نتوانست ریههایشان را سنگین کند.
حالا افسوس میخورم چرا هنگام راه رفتن مدام به زمین نگاه کردم و فقط وقتی به دنبال تابلو یا نگاه کردن به چراغ راهنمایی و رانندگی و یا برای دیدن مجتمع یا برجی بزرگ فقط سرم را بلند کردم ولی باز هم نگاهم به آسمان نیفتاد. حالا افسوس میخورم چرا فقط هنرمندان، ورزشکاران یا افراد نخبه برایم مهم بودند در حالیکه در همین شهر بودند جوانانی که همه این ویژگیها را با هم داشتند اما نه کسی از آنها امضا میگرفت، نه عکس یادگاری میانداخت و نه در روزنامهها و تلویزیون مطرح میشدند.
حالا افسوس میخورم که چرا خبر پول گرفتن یا نگرفتن یک هنرمند یا ورزشکار یا اتفاقی کوچک برای یک بازیگر یا یک فوتبالیست همه را متأثر میکند اما نبودن جوانانی بیادعا و عاشق به زندگی کردن همه را متأثر نمیکند. حالا افسوس میخورم چرا هنرمندان فقط درگذشت یک هنرمند را به یکدیگر تسلیت میگویند و ورزشکاران فقط درگذشت یک ورزشکار متأثرشان میکند.
امیدوارم روزی برسد که برای دیدن یک اثر هنری فقط به سالنهای تئاتر یا سینما نرویم و مخاطب آثاری هم باشیم که بدون استفاده از گریم و دکور و بدون هیچ تبلیغی در زندگی تولید میشوند. امیدوارم روزی برسد که فقط در ورزشگاهها و استادیومهای فوتبال قهرمانها و ورزشکارهای مورد علاقهمان را تشویق نکنیم و برای قهرمانهایی که کسی سکویی برایشان نمیگذارد تمام قد بایستیم.
امیدوارم روزی برسد که اگر جوانانی برای نصب پرچم ایران عزیزمان در قلههایی دست نیافتنی جانشان را مثل تیری در کمان قرار میدهند سکوت کنیم و همیشه اسمشان را به خاطر داشته باشیم و بدانیم که اسطورهها تنها در تاریخ زندگی نمیکنند.
این روزها تنها آرش کمانگیر نیست که در کوهها به کسانی که راهشان را گم کردهاند کمک میکند. این روزها آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراحی در بلندترین ارتفاعات زمین به ما که راهمان را گم کردهایم کمک میکنند که درس و هنر زندگی کردن را یاد بگیریم. زمانی جوانانی با روی مین رفتن یا خوابیدن روی سیمخاردار به ما درس دادند که افسوس یاد نگرفتیم و حالا این جوانان در نقاطی دور از تصور، شهامت و تفکر ما این کار را انجام میدهند. به این امید که باز هم افسوس نخوریم.
در پی اظهار گلایه مدیرعامل جدید
شرکت مخابرات فارس مبنی بر سرقتهای چند میلیاردی از تجهیزات این شرکت،
دادستان شیراز مسئولان این شرکت را مقصر اهمال در حفاظت از اموال دانست.
به گزارش جنوب نیوز به
نقل از روابط عمومی دادگستری فارس، دادستان عمومی و انقلاب شیراز گفت:
برخی مسئولان در حفاظت و حراست از اموال دولتی و عمومی کوتاهی میکنند و
انتظار دارند نیروی انتظامی شبانهروز برای پوشش کوتاهی آنان از وظایفشان،
نگهبان بگمارد.
علی القاصی اظهار داشت: در بسیاری از پروندههای
سرقت کابلهای مخابراتی کارکنان و پیمانکاران شرکت مخابرات این استان دخیل
بودهاند که منتهی به صدور قرار مجرمیت و محکومیت شده است.
وی
ادامه داد: از مصادیق این امر پروندههای مطروحه در شهرستان کازرون و
شیراز است که در سه فقره از آن خدمتکار و پیمانکاران طرف قرارداد اقدام به
سرقت و تخریب خطوط مخابراتی کردهاند.
این مقام قضایی ضمن تأکید بر
افزایش دقت و نظارت ادارات بر زیرمجموعه و همچنین انتخاب پیمانکاران
خاطرنشان کرد: مسئولان برخی ادارات کوتاهی در انجام وظایف خود را با ارائه
چنین گزارشات غیر واقعی توجیه میکنند.
دادستان عمومی و انقلاب
شیراز تصریح کرد: آنچه مسلم است در هیچ کشوری چنین امکانی وجود ندارد که
بتوان کابلها و خطوط مخابراتی و خطوط نیرو را در جادهها و بیابانها با
حفاظت فیزیکی و گماردن نگهبان حفاظت کرد.
القاصی گفت: مسئولان باید
با اقدامات پیشگیرانه از جمله فعالسازی گشتهای موردی و همکاری و هماهنگی
نگهبانان با نیروی انتظامی و همچنین نصب و تجهیز تأسیسات ایمنی، ضمن حفاظت
از اموال دولتی یا عمومی، از اقدامات خلاف قانون برخی از پرسنل و سایر
افراد جلوگیری کنند.
چندی پیش مدیرکل مخابرات استان فارس از سر صدق و
شاید در عین حال میل برخی از کارکنان قدیمی این شرکت از سرقتهای میلیاردی
خبر داده بود.
هومان محمودی در جمع اصحاب رسانه گفته بود در طول
سالهای اخیر شاهد افزایش سرقت کابل و تجهیزات مخابرات در سطح این استان
هستیم و از سال 88 تاکنون یکهزار کیلومتر کابل تلفن به ارزش 8 میلیارد
تومان در این استان به سرقت رفته که در این بخش رتبه نخست کشور به استان
فارس تعلق دارد.
استان بوشهر آنگونه که لازم است،
نتوانسته از ظرفیتهای پارس جنوبی برای رفع مشکل اشتغال استفاده کند که
بخشی به مسئولان تصمیمگیر مربوط میشود و بخشی هم به ضعف استان در عدم
تربیت نیروهای متخصص و توانمند و همچنین نداشتن پیمانکاران با گریدهای بالا
مربوط میشود.
به گزارش جنوب نیوز، پارس جنوبی یکی از ظرفیتهای ویژه استان بوشهر است که در صورت استفاده صحیح از ظرفیتهای موجود در این منطقه، بسیاری از مشکلات استان بوشهر از جمله اشتغال حل میشود.
حل مشکل اشتغال نیازمند این است که هم سازمان منطقه ویژه و شرکتهای مستقر در این منطقه شرایط لازم را برای جذب نیروهای بومی ایجاد کنند و همچنین استان بوشهر و مراکز آموزشی نیز بتوانند نیروهای توانمند و کارآمدی را برای کارکردن در این منطقه معرفی کنند.
با مصوبه دولت، باید نیمی از افراد شاغل در این منطقه را افراد بومی تشکیل دهند، هر چنند تلاشهای بسیاری در سالهای اخیر برای این مهم صورت گرفته و حتی درصد نیروهای بومی نیز- به گفته مسئولان این منطقه- افزایش داشته است، ولی این نیروها بیشتر در مشاغل پائین به کار گرفته شدهاند.
نیروهای بومی استان بوشهر بیشتر به عنوان کارگر، نیروهای خدماتی و پرسنل نگهبانی و آتشنشانی و . . . به کار گرفته میشوند و در جاهایی که به مهندسین و نیروهای تحصیل کرده نیاز است، از نیروهای غیربومی استفاده شده است که باث اعتراض بسیاری از نیروهای بومی به این مسئله میشود.
با توجه به اینکه بخش عمدهای از نیروهای شاغل در منطقه ویژه پارس برای پیمانکاران بخش خصوصی در این منطقه کار میکنند و این پیمانکاران نیز اغلب غیر بومی هستند، بدیهی است که نیروهای بهکار گرفته شده در این منطقه نیز غیربومی باشند و این یکی از ضعفهای استان بوشهر است که شرکت بزرگ پیمانکاری برای گرفتن کار در این منطقه را در اختیار ندارد.
یکی دیگر از مشکلات نیز به عدم کارایی فارغالتحصیلان دانشگاههای استان بوشهر مربوط میشود که نمیتوانند نیروهایی را که قابلیت اشتغال در مراکز صنعتی دارند را تربیت کنند.
اشتغال بومیها در مشاغل پائین/ استخدام فارغالتحصیلان دانشگاه با مدرک دیپلم و گواهی مهارت فنیحرفهای
هر چند تعداد دانشگاهها و میزان پذیرش دانشجو در استان بوشهر افزایش بسیار زیادی داشته است ولی خروجی آنها چیزی نبوده که نیاز صنایع را تامین کند و تنها افراد با یک مدرک تحصیلی از دانشگاه خارج میشوند که نه بار علمی دارند و نه کار عملی را آموختهاند.
همین عدم تخصص این فارغالتحصیلان باعث میشود که نتوانند در بازار کار با رقیبان خود از دیگر استانها به رقابت بپردازند و شاهد حضور افراد غیر بومی بسیاری در استان بوشهر هستیم.
محمد مرادزاده سه سال است که از رشته مهندسی شیمی فارغالتحصیل شده است؛ او در این باره میگوید: در این سه سال برای آزمونهای استخدامی نفت و گاز ثبت نام کردهام ولی با وجود اینکه در آزمون کتبی این آزمونها پذیرفته شدهام در مصاحبه رد شدهام و شاهدیم که افرادی از استانهای فارس و هرمزگان که بومی بوشهر محسوب میشوند در این آزمونها پذیرفته میشوند.
وی ادامه داد: با توجه با اینکه با مدرک لیسانس نتوانستهام وارد بازار کار شوم، در فنی و حرفهای ثبت نام کردهام تا با گرفتن گواهی مهارت فنی و حرفهای و بدون توجه به لیسانس وارد بازار کار صنایع شوم که البته به این هم امید چندانی ندارم.
سید ایمان ابطحی نیز فارغالتحصیل رشته مهندسی شیمی گاز است؛ او نیز دل خوشی از شرکتهای منطقه پارس جنوبی ندارد و میگوید: ما در دانشگاه فقط مدرک گرفتهایم و هیچ واحد عملی را پاس نکردهایم و اکنون نمیتوانم از مدرک خود استفاده کنیم.
وی اضافه کرد: با این شرایط به فنی و حرفهای امدهام تا با گرفتن مدرک HSE شاید بتوانم یک کار را در منطقه ویژه پارس جنوبی برای خودم پیدا کنم.
آموزش عالي در استان بوشهر اصلا توسعه پيدا نكرده است
دانشگاههای استان بوشهر که تعداد زیادی از آنها را واحدهای دانشگاه آزاد تشکیل میدهند، تنها به فکر جذب دانشجو هستند و بدون توجه به لزوم ایجاد زیرساختهای دانشگاهی و رشتههای ایجاد شده، دانشجو می پذیرند و حاصل آن خروج دانشجوهایی است که توانمندی لازم را ندارند.
رئيس دانشگاه خليج فارس بوشهر با انتقاد از عدم توسعه مناسب دانشگاهها و دیگر مراکز آموزش عالی، اظهار داشت: آموزش عالي در استان بوشهر اصلا توسعه پيدا نكرده است
دكتر مهدی محمديزاده به عوامل موثر در این ضعف دانشگاههای استان بوشهر اشاره کرد و افزود: دليل این عدم توسعه یافتگی دانشگاهها، این است که در ابتداي كار اين ديدگاه توسعه و پيشرفت وجود نداشته است.
وی ادامه داد: خروجی دانشگاهها باید افرادی باشند که برای حضور در صنایع و مشاغل متناسب با رشته تحصیلی خود آماده شده باشند و بتوانند آنچه را که صنایع از آنها میخواهند انجام دهند.
استان بوشهر پیمانکار مناسب برای کارهای بزرگ پارس جنوبی ندارد
بسیاری از کارهای موجود در منطقه پارس جنوبی با برگزاری مناقصه به پیمانکاران واگذار میشود و با توجه به اینکه برای حضور پیمانکاران در این مناقصات شرایط خاصی وجود دارد، تنها شرکتهای خاصی میتوانند در این مناقصات شرکت کنند.
استان بوشهر هم که در این زمینه پیمانکاران توانمند و دارای رتبههای بالا را ندارد، نمیتواند در این مناقصات حضوری موفق داشته باشد و به همین دلیل در بازار اشتغال نیر شرکتهای غیر بومی پیروز هستند.
نماینده دشتستان در مجلس شورای اسلامی در این باره میگوید: دو گروه در منطقه ویژه مشغول هستند که گروهی مربوط به کارفرما است و گروهی نیز به پیمانکاران مربوط میشود. با توجه به ضعف پیمانکاران استان بوشهر و نداشتن گریدهای مورد نیاز برای شرکت در مناقصات نمیتوانند کارهای منطقه را بر عهده بگیرند.
حجتالاسلام سید مهدی موسوینژاد ادامه داد: بخشی از این مشکل به استان بوشهر مربوط میشود که نتوانستهایم پیمانکاران قابلی را برای شرکت در این مناقصات آماده کنیم.
کارهای بزرگ پارس جنوبی نیازمند داشتن گریدهای بالاست/ ضعف پیمانکاران استان
وی به صحبتهای خود با وزیر نفت اشاره کرد و بیان داشت: وزیر نفت نیز بر اولویت دادن به پیمانکاران بومی تاکید دارند ولی در لیست پیمانکاران مورد تائید برای کارهای پارس جنوبی تنها اسامی تعداد کمی از پیمانکاران استان بوشهر قرار گرفته است.
نماینده دشتستان در مجلس شورای اسلامی در ادامه خاطرنشان ساخت: کارهای بزرگ پارس جنوبی نیازمند داشتن گریدهای بالا برای پیمانکاران است که استان در این زمینه ضعف دارد.
وی داشتن اقتصاد پویا را نیازمند دیده شدن بخش خصوصی دانست و افزود: باید در حوزه اقتصادی رقابت ایجاد شود ولی محرومیت استان بوشهر باعث شده است که ما هم سطح نگاه پائینی داشته باشیم و محرومیتافزا باشیم و لازم است که شرکتهای جدید با مشارکت افراد و تعاونیها تشکیل شوند و خود را برای انجام کارهای بزرگ آماده کنند.
موسوینژاد اضافه کرد: وقتی که پیمانکاران از خارج استان برنده مناقصه میشوند، نیروهای خود را نیز از خارج از استان میآورند ولی اگر پیمانکاران بومی بتوانند این کارها را بگیرند، نیروها از استان تامین میشود.
گزارش: سعید رضایی/ خبرگزاری مهر
تعداد صفحات : 258