به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبری فارس «توانا»، تعدادی از
فرهنگیان در خصوص گزینه پیشنهادی آموزش و پرورش به نمایندگان مردم در مجلس
شورای اسلامی نامه نوشتند و نسخهای از آن را نیز به خبرگزاری فارس ارسال کردند.
در این نامه آمده است: آنچه به صورت مختصر در پی میآید واقعیتهایی است
که مبتنی بر اظهارات و نوشتههای گروه کثیری از نیروهای متعهد و ولایی
آموزش و پرورش است که در زمان وزارت آقای نجفی با او همکاری داشته و مخالف
عملکرد و دیدگاههای وی بودهاند (اسناد و سوابق این گفتهها به صورت
متواتر در سایتها و خبرگزاریهای متعدد موجود است) لذا به نظر میرسد
انتخاب آقای نجفی موجب تغییر مسیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران از
آنچه شهیدان رجایی و باهنر ترسیم کردهاند، میشود و آموزش و پرورشی که
میبایست منشأ تربیت اسلامی در جامعه باشد را به سوی آموزش و پرورش خنثی و
بیتفاوت به ارزشهای اسلام و انقلاب سوق میدهد.
1- اجرای ناقص و وارونه تغییر نظام آموزشی و شکست نظام جدید متوسطه در دهه هفتاد
طرح کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، مصوب شورای تغییر نظام آموزش
و پرورش که نتیجه زحمات ده ساله ستاد اجرایی تغییر نظام آموزش و پرورش از
زمان شهید رجایی به وسیله شهید سید کاظم موسوی در سال 58 آغاز شد و با تلاش
و مشارکت هزاران نفر از متخصصین تعلیم و تربیت از وزارت آموزش و پرورش و
آموزش عالی و حوزههای علمیه مبتنی بر مبانی و اصول تعلیم و تربیت اسلامی
گرد آمده بود، در سال 68 همزمان با آغاز وزارت ایشان جهت اجرا به وی ارائه
شد.
جناب دکتر نجفی بدون تأمل و تعمق در این سند ارزشمند به بهانه آنکه ما
فعلاً توان اجرای آن را نداریم، دورههای اساس، ارکان، ارشاد و متوسطه و
همچنین تغییر در محتوای مطالب کتب درسی با رویکرد دینی و اتخاذ روشهای
تربیتی اسلامی را نادیده گرفت و تغییر نظام را از آخر، یعنی از دوره متوسطه
شروع کرد، آن هم تغییر در شکل ارائه دروس به روش انتخاب واحد در دو نیمسال
و به دنبال آن تعطیلات زمستانی به روش غربی در بین دو نیمسال را ارائه
نمود.
البته با رها شدن دانشآموزان در ساعاتی از اوقات آموزشی مدارس که
پنجرههای باز نامیده شد، روبرو گردید که بعدا مجبور شدند ارائه دروس را به
صورت سالی واحدی تغییر دهند. برونداد ایجاد نظام جدید متوسطه در این دوره
از چند جهت قابل نقد است:
الف- افزایش مشکلات تربیتی:
در نظام ترمی واحدی نظام جدید متوسطه وجود «پنجرههای باز» در برنامه
هفتگی و نداشتن امکانات و برنامه مشخص تربیتی برای این ساعات موجب رها شدن
دانشآموزان در خیابانها و افزایش مشکلات تربیتی شد.
ب- تجربه ناموفق پیش دانشگاهی:
همچنین تأسیس پیش دانشگاهی که معلوم نبود در این دوره یکساله فرد،
دانشآموز است یا دانشجو یا هیچکدام و اداره این دوره با آموزش و پرورش است
یا آموزش عالی که نهایتاً پس از 18 سال تجربه ناموفق، شاهد انحلال آن
بودیم.
ج- عدم توجه به تغییر محتوا و روشها با رویکرد دینی:
در اجرای تغییر نظام در این دوره هیچ بحثی از تغییر مطالب کتب درسی و روشهای تربیتی و روشهای تدریس با رویکرد دینی نبود.
د- به فراموشی سپردن دوره دبستان (ابتدایی):
دراین دوره مسئله دبستان به حاشیه رفت و کیفیت در آن به شدت تنزل کرد؛ در
حالی که بنا به فرمایش حضرت امام خمینی (ره) اهمیت ابتدایی (دبستان) از
دانشگاهها بیشتر است؛ آنجایی که فرمودند: «به دبستانها برسید که دانشگاه
دیر است».
متأسفانه جناب نجفی حتی در برنامه اخیرشان که به مجلس عرضه داشته است هیچ طرح مشخصی برای ابتدایی ارائه نکرده است.
2- تضعیف و تعطیلی مراکز تربیت معلم
آقای نجفی با این تفکر که آموزش عالی برای همه سازمانها از جمله آموزش و
پرورش، نیروی انسانی تربیت میکنند، شروع به تضعیف و تعطیلی مراکز تربیت
معلم نمود؛ این در حالی است که اکثر کشورهای مطرح جهان معلمان را در مراکز
خاصی که برای این حرفه تأسیس شدهاند، تربیت میکنند. البته مهم بودن مسئله
تربیت معلم از جانب برخی صاحبنظران به ایشان یادآوری شده بود.
آقای غلامحسین حیدری، معاون سابق جناب نجفی دراین رابطه میگوید: بنده از
زمان شهید رجایی در آموزش و پرورش مسئولیت داشتهام، باید بگویم که تمام
وجود شهید رجایی، تربیت معلم بود.
وی همچنین میگوید: شهید باهنر به بنده گفت: «70 درصد کار شما مدیران کل استانها تربیت معلم است».
وی افزود: در زمان آقای نجفی تربیت معلم عملاً تعطیل شد و بنده این را اشتباه بزرگ میدانم که قابل جبران نیست.
حیدری میگوید: نتیجه حذف تربیت معلم، بکارگیری یک صد هزار نفر معلم
حقالتدریسی، شرکتی و غیره با سلیقههای مختلف بود که علیرغم عدم وجود
تناسب در رشته تحصیلی مورد نیاز و جنسیت مورد نیاز، تحت فشارهای اجتماعی
استخدام شدند. در حالی که ما میبینیم کشورهایی که در تعلیم و تربیت حرف
دارند، فقط از راه تربیت معلم موفق بودهاند؛ به عنوان مثال درباره فرانسه و
ژاپن مطالعه دقیق کردیم و مشخص شد اولین آزمونشان تربیت
معلم است؛ اگر کسی تربیت معلم قبول نشود مهندس و پزشک میشود. (حیدری مصاحبه با خبرگزاری فارس)
مرحوم زندهیاد دکتر حسین عظیمی میگوید: من نقش آموزش عمومی را در توسعه
کشور مسلماً خیلی بالاتر از آموزش دانشگاهها میدانم. دلیل آن هم این است
که بنده چندین سال پیش زمانی که جناب آقای نجفی وزیر بودند و من در نیاوران
در جلسه رؤسای مناطق دعوت شده بودم بحثی را ارائه کردم که بنده در آکسفورد
استاد دانشگاه بودم، ولی در انگلستان به بنده اجازه نمیدادند که معلم
دوران ابتدایی بشوم. آنها عنوان میکردند که شما استاد دانشگاه هستید ولی
اگر بخواهید معلم ابتدایی بشوید باید آموزشهای ویژهای را ببینید چرا که
دوران ابتدایی اصلاً دنیای دیگری است. (پژوهشکده تعلیم و تربیت، 1382)
بیان مذکور تمایز خاص دانش آموختگان تربیت معلم را با فارغ التحصیلان دانشگاهها نشان میدهد.
3- مهیا کردن مقدمات انحلال امور تربیتی
علیرغم آنکه که رهبر معظم انقلاب اسلامی در ملاقاتی که آقای نجفی همراه
با معاونین پرورشی استانها با ایشان داشتهاند و فرمودند: «اگر شهید رجایی
و باهنر، امور تربیتی را به وجود نیاورده بودند، هماکنون با توجه به
تهاجم فرهنگی غرب لازم بود این نهاد مقدس را به وجود آوریم»، ایشان با
افزایش تعداد دانشآموزان تحت نظر یک مربی تربیتی به چهار برابر و تقلیل
دانشجویان رشته پرورشی در مراکز تربیت معلم به یک چهارم، مقدمات انحلال
امور تربیتی را فراهم کرد و در زمان وزرای بعدی این کار تمام شد. در این
رابطه رهبر معظم انقلاب در سالهای بعد از دولت اصلاحات، از تعطیل شدن تربیت
معلم و امور تربیتی در آموزش و پرورش اظهار تأسف کردند.
4- عدم تجانس ایشان با جنس معلمان
کسی میتواند دغدغه آموزش و پرورش را داشته باشد که از جامعه معلمان باشد؛
آیا ایشان میتوانند مسائل یک معلم چند پایه را درک کنند، آیا حتی یک ساعت
به صورت دبیر عادی تدریس کردهاند؟ آیا میتوانند یک ساعت حدود 40
دانشآموز دبیرستانی را کنترل کنند؟ آیا صحیح است فرد بی انگیزهای که
اظهار داشته من تمایلی به بازگشت به وزارت آموزش و پرورش نداشتم آقای
روحانی فرد دیگری را پیدا نکرده، جانشین وزیران پرتلاشی همچون رجایی و
باهنر شود؟ آیا نوجوانان تهاجم زده فرهنگی را جز با سوز و گداز معلمی
میتوان از کید دشمن نجات داد؟
5- عدم صلاحیت حرفهای و علمی متناسب با حوزه فعالیت آموزش و پرورش
تحول بنیادین در این دستگاه عظیم بر اساس فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی از
آرزوهای دیرین نیروهای ارزشی و ولایی در این دستگاه مقدس و از مطالبات رهبر
معظم انقلاب در سالهای اخیر بوده است. لذا جهت تداوم این امر که در آغاز
راه است وزیر جدید برای اجرای این سند باید علاوه بر صاحب نظر بودن در
مباحث تربیتی بر مبانی نظری این سند نیز مسلط بوده و فلسفه تعلیم و تربیت
اسلامی را درک کرده و به آن اعتقاد داشته باشد و معتقد به لزوم تبعیت از
نظرات کارشناسانه مبتنی بر آموزههای دینی علمای اسلام به ویژه نظرات
راهگشا حاکمیتی مقام عظمای ولایت فقیه در امر تعلیم و تربیت باشد تا بتواند
آموزش و پرورش را در مسیر تحولی درستی قرار دهد.
به گفته حجه الاسلام ذوعلم مدیر تدوین طرح برنامه درسی ملی، آقای محمد علی
نجفی فاقد این مهارتها و الزامات است. مطالعات و تحصیلات ایشان در حوزه
ریاضی و فنی بوده و اصلاً در مقولههای تربیت اسلامی
نبوده است و ایشان به تفکیک بین تعلیم و تربیت اسلامی و سکولار در مقوله
نظری چندان قائل نیست. خود این مانعی در سر راه تحقق تحول بنیادین و اسناد
آن خواهد شد و ما را به نقطه صفر قبلی باز خواهد گرداند. (مصاحبه جناب
ذوغلم با خبرگزاری فارس)
6- اعتقاد ایشان به غیرحاکمیتی بودن آموزش و پرورش:
آقای نجفی در بخش از سخنان خود گفتهاند که برخی آموزش و پرورش را قسمتی
از حاکمیت میدانند درحالی که آموزش و پرورش بخشی از جامعه است. این دیدگاه
برخلاف سیاستهای کلی ابلاغ شده از سوی مقام معظم رهبری پیرامون آموزش و
پرورش است.
7- غیرایدئولوژیک دانستن بخش اعظمی از آموزش و پرورش
آقای نجفی در مصاحبهای که در سایت رسالت آمده است عنوان کرده: «بخش اعظمی
از آموزش و پرورش غیرایدئولوژیک است» این دیدگاه مطابق با دیدگاه غربی و
خلاف نظر حضرت امام (ره)، رهبر معظم انقلاب و سند تحول بنیادین آموزش و
پرورش میباشد، لذا بیم آن میرود تلاشهایی که در طول چندین سال در خصوص
تدوین سند تحول بنیادین مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی توسط متخصصین
دینی و دانشگاهی صورت گرفته بر باد رود.
8-حضور فعال ایشان و مدیران منتسب به وی در فتنه 88
همگان میدانند قشر عظیم معلم همیشه در همه صحنههای انقلاب حاضر و مدافع
حریم ولایت و انقلاب بوده است. تقدیم هزاران شهید فرهنگی و همچنین هزاران
شهید دانشآموز که تربیت یافته این معلمان بودند گواه این مطلب است. جناب
نجفی در جریان فتنه 88 از عوامل و عناصر مهم این جریان و یکی از مدافعان
موضوع تقلب بود و درمجلسی که در محضر حضرت امام خامنهای تشکیل شد حضور
داشت و ما جایی ندیدیم و نشنیدیم که بعد از سخنان صریح و شفاف رهبری از
فتنه و فتنهگران تبری جوید و برعلیه آن موضع بگیرد. نکته دیگر اینکه
بسیاری از مدیران ارشدی که زمان وزرات ایشان در آموزش و پرورش تصدی امور را
داشتند نیز در جریان فتنه از حامیان فتنه و فتنهگران بودند و حتی برخی هم
اکنون دوران محکومیت را در زندان سپری میکنند.
بیم آن است که با ورود مجدد ایشان به آموزش و پرورش این مدیران بر مسند
امور قرار گرفته و با طرف مشورت ایشان در آموزش و پرورش باشند.
9- نگرانی از بکارگیری نیروهای تحت تأثیر غرب به جای نیروهای متعهد
دکتر نجفی در کارنامه دوران وزارت خود تغییرات اساسی در نیروهای اصیل
انقلاب و جایگزین کردن کسانی که معتقد به تعلیم تربیت اسلامی نیستند را
دارد.
به گفته حیدری معاون نجفی در دوران وزارت ایشان در آموزش و پرورش اکثر
معاونان آقای نجفی از بیرون از وزارت آموزش و پرورش انتخاب شدند و اغلب
تحصیلکرده کشورهای غربی بودند که میتوان به دکتر سپهری، دکتر حسینی، و
مهندس جزینی اشاره کرد.(خبرگزاری فارس)
اینجا دو انتقاد مطرح است؛ اول اینکه آموزش و پرورش از نظر کمی و کیفی با
هیچ وزارتخانهای قابل مقایسه نیست و از همان ابتدای انقلاب شاهد افرادی
مانند شهیدان رجایی، باهنر و بهشتی هستیم؛ جمعیت یک میلیونی کارکنان آموزش و
پرورش بدون تعارف از متعهدترین افراد به نظام هستند.
دومین نکته نیز این است که در بین یک میلیون کارکنان آموزش و پرورش افراد
متخصص با تحصیلات دکتری و فوق لیسانس حضور دارند حال با توجه به انکه ایشان
در حاشیه «جلسه نمایندگان تشکلهای علمی، صنفی و سیاسی معلمان 16 مرداد 92
اعلام کردهاند «در حدی که بتوانیم و هر زمان که احساس کنیم مدیری شایستگی
ماندن در پستی را ندارد و فرد شایستهتری داریم، اقدام خواهیم کرد و این
جزو مواردی نیست که درباره تصمیمگیری آن در سال تحصیلی صبر کنیم».
لذا بیم آن میرود که آموزش و پرورش جولانگاه تصفیه حسابهای سیاسی و حذف
نیروهای ارزشی انقلاب شود همانگونه که در دوران ایشان این اتفاق افتاده است
و این تجربه تلخ را در آموزش و پرورش تکرار شود که تغییرات مدیریتی کلان
در آموزش و پرورش به روند ثبات و تعمیق تربیت در این دستگاه آسیب زده است.
10- عدم توانایی جسمانی
به نظر میرسد آقای نجفی با توجه به مشکلات جسمانی که دارند از جمله سکته
قلبی در آینده توانایی اداره دستگاه عظیم آموزش و پرورش را نخواهند داشت
چرا که این ارگان رسمی نیازمند وزیری است که توانایی مواجهه با مسایل و
مشکلات گسترده این حوزه را داشته باشد.
در پایان با توجه به توضیحات فوق و سرنوشت ساز بودن امر تعلیم و تربیت در
جامعه انتظار میرود نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی تعهد خویش
را در قبال اسلام، انقلاب اسلامی، خون شهیدان، حضرت امام (ره) و لزوم تبعیت
عملی از ولایت فقیه در نظر گرفته، سپس با توجه به آیه شریفه: «ان الله
یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها» «بدرستی که خداوند امر میکند که
امانات را به دست اهلشان بسپارید» (سوره نساء 58) در مورد نامزد پیشنهادی
اظهار نظر کنند.
انتهای پیام/