loading...
مهدی امینی
بازدید : 394 شنبه 17 خرداد 1393 نظرات (0)

بهار و تصویرسازی های شاعرانه

بهار درادب فارسی از دو جنبه قابل بررسی است نخست از جنبه تصویر سازی های شاعرانه که معمولا در شعر سبک خراسانی به چشم می خورد و پیشگامان شعرفارسی در این وادی شاهکارهایی جاودان و استواری از خود به یادگار گذاشته اند زیرا به طور کلی شعر در قرون اولیه حیات خود در ادبیات کلاسیک ما رویکرد افاقی دارد و غالبا به پدیده های جسمانی و ملموس می پردازد از این رو توصیف بهار درشعر این دوره تجلی شگرف دارد وهمانطور که گفته شد نقاشی ازطبیعت در اینگونه آثار زبانزد است.

رویکرد دوم که در قرون بعد با ورود تصوف و عرفان به شعر فارسی صورت گرفت رویکرد انفسی است که در سایه همین رویکرد مفهوم بهار نیز همچون بسیاری از واژه ها در ذهن و زبان بزرگان ادب ما دچار تغییر و تحول شد در اینگونه آثار مفهوم بهار قرین تحول درونی وانفسی انسان است و شاعران ما آن را دستاویزی برای تحول درونی قرار داده اند.

در بهاران کی شود سرسبز سنگ؟خاک شو تا گل برآیی رنگ رنگ

سالها توسنگ بودی دلخراشآزمون را یک زمانی خاک باش

مولانا در این دو بیت مانند همیشه روش تمثیل را پیش می گیرد و می گوید همانطور که در بهار که فصل رویش و شکفتن است سنگ سخت و گران سبز نمی شود و رویشی در آن نیست جان تو نیز اگر مانند همیشه سخت باشد دچار دگرگونی معنوی نخواهد شد پس چون خاک نرم باش. سخت جانی را کنار گذار تا به بار بنشینی ومتحول شوی.

نظیر همین مفهوم را حافظ در بیتی ناب و مشهور آورده است:

نوبهاراست در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

و بسیاری شواهد و نمونه های دیگر که در ادامه بحث به آنها خواهیم پرداخت.

گفتیم جلوه شکوه بهاران در شعر دوره خراسانی است از این رو بحث را با بررسی آثار این دوره پی می گیریم.

شایسته است که در سرآغاز این سخن به سراغ پدرشعر فارسی رودکی بزرگ برویم و بهاران را در شعر به نظاره بنشینیم.

آمد بهارخرم با رنگ و بوی طیب

با صدهزار نزهت و آرایش عجیب

این بیت سرآغاز قصیده ای است بهاری از او که در آن توصیف بهار با تشبیهات و تصویرسازی های شگفتی همراه است به عنوان مثال:

چرخ بزرگوار یکی لشکری بکردلشکرش ابر تیره و باد صبانقیب

نفاط برق روشن و تندرش طبل زندیدم هزار خیل و ندیدم چنین مهیب

رودکی بهار را چنان سپاهی توصیف می کند که رویدادهای طبیعی هرکدام دراین سپاه شغلی برعهده دارند ابرهای تیره به منزله سپاهیان وبادصبا نقیب و فرمانده این لشکر است و برق آسمان به عنوان نفاط در این سپاه حضور دارد که مرحوم دکتر خطیب رهبر در حاشیه این بیت و معنای این لغت می نویسد: نفاط: به فتح اول و تشدید دوم نفت انداز یا کسی که قاروره های مشتعل نفت را به کشتی دشمن یا سپاه خصم اندازد ... .(قاروره به معنای ظرف شیشه ای است).

بعد از روشن شدن اجزای این تصویر به کلیت آن نظر می کنیم. باد صبا همچون فرمانده لشکر سپاهیان را که ابرها هستند حرکت می دهد در این میان برق آسمان به آتش افکنی وشعله ور ساختن سپاه دشمن مشغول است ورعد نیز نوای جنگی می نوازد.

اما تصویرسازی بدیع دیگر رودکی در همین قصیده توصیف لاله است که آن را به پنجه خضاب شده و رنگین نو عروسان تشبیه می کند.

لاله میان کشت بخندد همی زدور

چون پنجه عروس به حنا شده خضیب

درکنار این تابلوی زیبا نگاهی به بیت خواجه شیراز که آن نیز در توصیف لاله است خالی از لطف نیست. خواجه لاله بهاری را مانند تنوری برافروخته می داند و جوش و خروش گل وعرق غنچه که همان شبنم است را حاصل این تنور برافروخته.

تنورلاله چنان برفروخت بادبهار

که غنچه غرق عرق گشت وگل بجوش آمد

اما بی انصافی است اگر درباره وصف بهار درشعر فارسی سخن بگوییم و از استاد مسلم تصویرگری در شعر یعنی منوچهری دامغانی یادی نکنیم تصویرگری در شعر منوچهری آن چنان است که دکترسید محمد دبیرسیاقی نام کتاب خود را که در آن به گزارش اشعار منوچهری پرداخته تصویر و شادیها نهاده است.

منوچهری قصیده ای نغز از خود به یادگارگذاشته که هربیت آن نمایی از طبیعت است که با زبان شاعرانه به تصویر کشیده شده است که مناسب با مجال این نوشتار به تحلیل ابیاتی از آن می پردازیم.

نو بهار آمد و آورد گل و یاسمنا

باغ همچون تبت وراغ بسان عدنا

تبت یکی از شهرهای چین است که در زیبایی و خرمی زبانزد است. عدن نیز درلغت به معنای اقامت دائم درجایی است که غالبا صفتی برای بهشت آورده می شود وگاه خود این لغت نیز به تنهایی افاده معنای بهشت را می کند. منوچهری در آغاز این قصیده پرشور باغ و مرغ زار را از شدت زیبایی بوستان چین و از آن بالاتر به باغهای بهشت تشبیه می کند.

آسمان خیمه زد از بیرم ودیبای کبود

میخ آن خیمه ستاک سمن ونسترنا

اما هنرمندی منوچهری در تصویرگری این است که مخاطب را به دیگرگونه دیدن طبیعت وامی دارد و به او القا می کند که آسمان گویا خیمه ای است از بافته های نرم و کبود رنگ و گلهای یاسمن و نسترن میخ های کوبیده برزمین هستند که این خیمه را نگه داشته اند.

بنظر می رسد توانمندی منوچهری در تصویرگری دراین دو بیت به اوج می رسد که بوستان را به بتخانه های شهر فرخارتبت تشبیه می کند.

بوستان گویی بتخانه فرخ ارشده ست مرغکان چون شمن وگلبنکان چون وثنا

برکف پای شمن بوسه بداده و ثنشکی وثن بوسه دهد برکف پای شمنا

شمن و وثن به ترتیب به معنای بت پرست و بت هستند مرغان در این دوبیت به بت پرستان تشبیه شده اند و بوته های کوچک گل به بت که این بار به جای اینکه بت پرست کف پای بت را ببوسد بت کف پای بت پرست را بوسه می دهد.

همانطورکه گفته شد بررسی اشعار بهاریه منوچهری دامغانی همچنین سایر شعرای دوره خراسانی محتاج زمان فراوان واز حوصله این مجال بیرون است. مناسب است که در ادامه بحث به رویکرد انفسی شاعران دوره عراقی نسبت به بهار بپردازیم.

همانطور که گفتیم بهار درشعر دوره عراقی بیشتر مفهومی است به این معنی که اراده شاعران این دوره از لفظ بهار لزوما وصرفا بهار طبیعت نیست چه این بزرگان گاهی بهار را به معنای شکوفایی وتحول درونی آدمی اراده می کنند وگاه این بهار را اشارتی بر حیات دوباره انسان بعد از مرگ می دانند. مولانا فرمود:

این بهارنو زبعد برگ ریز

هست برهان بر وجود رستخیز

جان کلام آن است که بهار در دوره ای از ادبیات کلاسیک ما عامل وجد درون و بیداری دل قرار می گیرد این وجد درونی در نگاه صوفیانه گاهی انسان رابه سرمستی ورهایی زهد فرا می خواند تا جایی که توبه شکنی دربعضی شواهد صفت و ملازم بهار آمده است. حافظ می گوید:

به عزم توبه سحرگفتم استخاره کنم

بهارتوبه شکن می رسدچه چاره کنم؟

خواجه همین مفهوم را در بیت دیگر چنین می آورد:

من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها

توبه از می وقت گل دیوانه باشم گرکنم

توبه شکنی بهار را مرحوم استاد شهریار در دوبیت از غزلی عاشقانه این گونه شرح می دهد:

نوبهار آمد وچون عهدبتان توبه شکست

فصل گل دامن ساقی نتوان داد زدست

کاسه وکوزه ایمان که نمودند درست

دیدم آن کاسه به تنگ آمد و آن کوزه شکست

توبه شکنی در فصل بهار از آن روی توصیه می شود که شاعران ما بهار فصل طرب و خوش باشی و لذت فرصتهای زود گذر عمر می دانند و چه بسا نشانه های بهاران در طبیعت را آیینه عبرت می دانند. خیام می فرماید:

ابرآمد وباز برسرسبزه گریست

بی باده گلرنگ نمی باید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست

تاسبزه خاک ما تماشاگه کیست؟

در این رباعی دل انگیز خیام هم خوش باشی و لذت را گوشزد می کند و هم عبرت آموزی از شکفتن گل از خاک مردگان را فرا یاد می آورد ومی گوید همانطور که امروز سبز خاک کسی ما را نگاه می کند روزی نیز سبزه رسته از خاک ما به نظاره کسی می نشیند.

نکته قابل توجه دیگر آنکه در ادب فارسی گاه بهار را به سبب کوتاهی و زود گذر بودن به عمر انسان وبه خصوص دوره جوانی تشبیه می کنند واز همین روی غنیمت شمردن و لذت بردن از آن توصیه می شود. حافظ می سراید:

خوش آمد گل وزان خوشتر نباشدکه در دستت به جز ساغر نباشد

زمان خوشدلی دریاب ودریابکه دائم درصدف گوهرنباشد

غنیمت دان ومی خور در گلستانکه گل تاهفته دیگر نباشد

بازدید : 320 شنبه 17 خرداد 1393 نظرات (0)

از شعبده باز هم کاری ساخته نیست
گیرم طناب بکشد از دل من تا دل تو
گیرم با دست هایی به پهلو باز
که معلوم نیست برای حفظ تعادل است
یا برای بغل کردن تو
تمام طناب را راه بروم و
نیفتم
از دهان تو!

گیرم گرم بنوشی ام
گرم بپوشی ام
گرم ببوسی ام
گرم تر...

یا گیرم این لبخندِ گرم ِ کج ات
بحث انگیزترین تابلوی نقاشیِ قرن بعد شود
با این ها
چیزی از قدِ تنهایی های من
آب نمی رود
و هنوز
شب ها
روی شعرها
از این پهلو...
به آن پهلو...
...

برای دوست داشتنت
لبخندهایت را نه
دلت را لازم دارم!

.

.

.

پ.ن: با برداشت از شعری قدیمی تر

بازدید : 321 شنبه 17 خرداد 1393 نظرات (0)


از بس که تلمبار نمودم گله ها را

دیگر نبود حوصله ای حوصله ها را


تا زودتر از شایعه آیم به سراغت

بنگر که گره می زنم این فاصله ها را


نه گفتن و راحت شدن ازمخمصه ها بود

انکار نمودیم اگر ما بله ها را


گفتی به غزل این سخن از عقل میندیش

تا عشق کند حل همه ی مسئله ها را


عاشق شدم و بیشتر از آینه خوردم

افسوس تماشا و غم زلزله ها را


بگذار که تا جغد نشیند به خرابه

شایسته پرواز بدان چلچله ها را


از بهر فریب دل ما زلف و خط و خال

سودی ندهد جمع کن اینک تله ها را


دل سلسله زلف ترا نیک پسندید

آشوب مکن دست مزن سلسله ها را


گفتی غزلی به من یا دلکش و دیدم

ازشش جهت این هلهله ها غلغله ها را


تاشعر دلت ساخته گردد چو یکی فرش

باید که گره می زده ای حوصله ها را


تو درد سرودی و دلم شعر لقب داد

بی درد چه فهمد دگر این مرحله ها را


پرزخم ترینم تو بدان لطف سرایش

بهبود نما اندکی از آبله ها را


دانیم ترابغض گلوگیر شد ارنه

یک آه تو نابود کند حرمله ها را


هرجا که غزل خواندم و یا شعر سرودم

دیدیم کف و لبخند ز مردم صله ها را

از : محمد علی رستمی

payam-resan

تعداد صفحات : 435

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • سنگر یاوران حجت(عج)
  • سنگر جنگ نرم یاوران حجت(عج)
  • معبرسایبری ساوه
  • معبر سایبری اندیشه
  • تهدیدات فضای مجازی
  • این پرچم تا قیامت بالا است*سرگرمی*
  • برندزلینک
  • فتوکده | کارت پستال و کارت ویزیت
  • چت روم افسر جوان جنگ نرم
  • ❤سایت عاشقانه لاویر ❤
  • سایت جنگ نرم
  • عکس و مطالب کم یاب
  • نرم افزار
  • جنگ نرم2
  • جنگ نرم
  • کاربر روزانه
  • کد های برنامه نویسی
  • پایگاه شهدای فردوس
  • بهترین سایت تفریحی
  • قم دانلود
  • شمشیر داموکلس
  • دانلود نمونه سوالات استخدامی
  • افسر جوان جنگ نرم/سایبری
  • مجتمع فرهنگی باران
  • فرهنگی-هنری
  • این پرچم تا قیامت بالاست
  • دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
  • بسیج
  • تدریس خصوصی
  • عینک آفتابی مردانه
  • افسر جوان جنگ نرم
  • خرید شارژ
  • دانلود دانلود دانلود . ..
  • عاشقانها
  • اف سی بی دانلود
  • dokhtarakashegh
  • کاربردروزانه2
  • وبلاگ تخصصي موزيك
  • اف سی بی دانلود
  • طلبــه سايبري
  • کافه تنهایی
  • خرید شارژ
  • حال کنید و لذت ببرید
  • فروشگاه اینترنتی
  • ویکی دانلود ها
  • بیداری اندیشه
  • عینک آفتابی مردانه
  • گروه فرهنگی مشکات
  • سلام علی ال یاسین
  • مجموعه كاملي از نمونه سوالات دبيرستان قسمت اول
  • کاربردروزانه
  • قیمت روز خودروی شما
  • دانلود سریال جدید
  • بزرگترین کامیونیتی ایرانیان مقیم استرالیا
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • نظرسنجی
    به کدام نامزد ریاست جمهوری96 رای می دهید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1316
  • کل نظرات : 51
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 592
  • آی پی امروز : 69
  • آی پی دیروز : 109
  • بازدید امروز : 95
  • باردید دیروز : 227
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 95
  • بازدید ماه : 3,849
  • بازدید سال : 35,032
  • بازدید کلی : 963,866
  • مترجم سایت36زبان روز دنیا