یازدهمین امام نور، 15 روز پیش از شهادت جانسوزش، نامه هاى
متعدّدى براى دوستداران و شیعیان خویش در مدائن نوشت و به كارگزار بیت خویش،
ابوالادیان داد و به او فرمود:
امض بها الى المدائن، فانك ستغیب خمسة
عشر یوما و تدخل الى «سرّ من رأى» یوم الخامس عشر و تسمع الواعیة فى دارى و
تجدنى على المغتسل.
فقلت: یا سیدى! فاذا كان ذلك فمن؟
قال:
من طالبك بجوابات كتبى فهو القائم بعدى.
فقلت: زدنى؟
قال: من
یصلى علىّ فهو القائم بعدى.
فقلت: زدنى.
قال: من اخبر بما فى
الهمیان فهو القائم بعدى.
یعنى: این نامه را بردار و بسوى مدائن حركن كن!
بدان كه سفرت 15 روز به طول مى انجامد و پانزدهمین روز كه وارد سامرّا مى گردى،
صداى شیون از خانه ام طنین افكن خواهد بود و پیكرم رادر مغتسل براى غسل دادن
خواهى دید.
ابوالادیان با اندوهى عمیق گفت: سالار من! اگر چنین رخداد
غمبارى در پیش است، پس امام راستین پس از شما كیست؟ بار دیگر آن را معرفى كنید.
فرمود: تو كار خود راانجام بده!هركس پاسخ نامه ها را از تو خواست
او جانشین واقعى من است.
گفتم: سرورم! نشانه هاى بیشترى از
دوازدهمین امام نور بیان كنید.
فرمود: نشانه دیگر این است
كه هر كس بر پیكر من نماز خواند، او امام بر حق است.
باز هم نشانه
بیشترى خواستم كه فرمود: هركس همیان یا بسته
خاصّى را كه از جایى خواهد رسید، طلبید، او جانشین من است.
و دیگر شكوه و
هیبت آن گرامى چنان مرا گرفت كه نتوانستم از جریان همیان پرس و جو
كنم.
من نامه هاى آن حضرت را برداشتم و بسوى مدائن حركت كردم. پس از ورود،
نامه ها را به شخصیتهاى مورد نظر رساندم و جواب گرفتم و به سرعت بسوى شهر سامرّا
باز گشتم و درست همان روزى كه حضرت عسكرى (علیه السلام)پیش بینى كرده بود وارد
شهر تاریخى سامرّا شدم و دیدم دریغا كه صداى شیون از بیت رفیع امامت طنین انداز
است و پیكر پاك و ملكوتى حضرت عسكرى (علیه السلام) براى غسل آماده است.
جمعیت
موج مى زند و جعفر درب خانه ایستاده و گروهى، از جمله دوستداران خاندان وحى و
رسالت بهت زده، بر گرد او حلقه زده اند، برخى شهادت یازدهمین امام نور را، به
جعفر تسلیت مى گویند و برخى خلافت و امامت او را تبریك و تهنیت.
به خودم
گفتم: اگر براستى این جناب، با آن سوابق ننگین بخواهد امام شود، دیگر باید
مقام امامت و ولایت را بدرود گفت. چرا كه من او را به خوبى مى شناختم كه
مشروبات حرام مى نوشد و در كاخ خلیفه بیدادگر عباسى با همپالكى هایش
قمار مى كند و طنبور مى نوازد. بناچار پیش رفتم و چون بسیارى، هم شهادت حضرت
عسكرى (علیه السلام) را تسلیت گفتم و هم بر ادعاى امامت او تبریك; امّا با همه
وجود د ر اندیشه سخنان امام عسكرى (علیه السلام)و نشانه هایى بودم كه براى امام
راستین پس از خویش بیان فرموده بود.
جعفر، پاسخ تسلیت و تبریك مرا گفت، امّا
نه چیزى خواست و نه از مطلبى پرسید.
درست در همین هنگام عقید آمد
وبه جعفر گفت: سرورم! پیكر مطهّر حضرت عسكرى را كفن كرده ایم و آماده است
كه نماز بگذارید.
جعفر در حالى كه عناصرى از جاسوسان دستگاه خلافت، پیشاپیش
او و گروهى از شیعیان نیز با نگرانى اطراف او را گرفته بودند، براى نماز بر پیكر
پاك حضرت عسكرى وارد صحن خانه شد و بسوى آن رفت تا نماز بخواند، امّا هنگامى كه
تصمیم گرفت نماز را آغاز كند بناگاه كودكى بسان پاره ماه، با نقاب بر چهره و با
موهایى پرپشت و زیبا و با دندانهایى باز و شمرده كه با فاصله هاى متناسب به سبك
دلنشینى ردیف شده بودند، از درون خانه تجلّى كرد و با شجاعت و شهامتى وصف ناپذیر،
رداى جعفر را گرفت و به شدّت او را عقب راند فرمود:
تأخر یا عمّ! فأنا أحقّ بالصّلاة على أبى
یعنى: عمو! عقب برو! من باید بر پیكر پاك پدر نماز گذارم، نه تو،
چرا كه من بر نماز خواندن بر پیكر مطهر پدرم، از همه زیبنده
ترم.
جعفر در حالى كه رنگ از چهره اش پریده بود، عقب نشینى كرد و
آن كودك شكوهمند پیش آمد و بر بدن پاك حضرت عسكرى (علیه السلام) نماز خواند و
پیكر مطهّر او در كنار مرقد منوّر پدرش، امام هادى (علیه السلام) به خاك سپرده
شد.
آنگاه آن كودك گرانمایه بمن نگریست و فرمود: ابوالادیان! پاسخ نامه
ها را بیاور!
بى درنگ همه را به او تقدیم داشتم و با خود گفتم: خداى را
سپاس كه تا این لحظه دونشان از نشانهایى را كه حضرت عسكرى (علیه السلام) براى
امام راستین پس از خود فرموده بود، در این وجود گرانمایه دیدم اینك باید در
انتظار سوّمین نشانه باشم.
از صحن خانه حضرت عسكرى (علیه السلام) بیرون آمدم
و بسوى جعفر رفتم كه او نیز از بیت رفیع امامت خارج مى شد. در كنار او بودم
كه حاجزوشّا به او گفت: جناب! این كودك چه كسى بود؟ گویى
در این اندیشه بود كه او را تكان دهد و از خواب غفلت بیدار سازد و حجّت را براى
او تمام كند.
امّا جعفر پاسخ داد: بخداى سوگند! تاكنون نه او را دیده ام
و نه مى شناسم.
درآنجا نشسته بودیم كه كاروانى از شهر قم
رسید و از حضرت عسكرى (علیه السلام) پرسیدند و با سوگ غمبار رحلتش روبرو
شدند.
پرسیدند: اینك امام پس از حضرت كیست؟
گروهى جعفر را نشان
دادند.
كاروانیان هوشمند پیش آمدند وضمن عرض تسلیت بخاطر شهادت حضرت عسكرى
(علیه السلام)و تبریك امامت و ولایت جعفر، گفتند: عالى جناب! ما از ایران
آمده ایم و به همراه خویش اموال و نامه هایى آورده ایم، تقاضاى ما این است كه
مقدار پولها و نام ارسال كننده گان نامه ها را بیان فرمایید.
جعفر برآشفت و
بپا خاست و دامن لباس خویش را تكان داد و گفت: شما مى خواهید ما از غیب خبر
دهیم؟ و بر آنان پرخاش كرد.
درست در همین بحران بود كه یكى از
خدمتگزاران حضرت مهدى (علیه السلام) از بیت رفیع امامت بیرون آمد و خطاب به
كاروانیان، هم نام یك یك نویسندگان نامه را برشمرد و هم به آنان پاسخ داد
كه: در همیان، یك هزار دینار است و ده دینار آن نیز سكّه هاى تقلّبى است.
كاروانیان اندیشمند و بادرایت، شادمان شدند وگفتند: همان وجود گرانمایه
اى كه تو را بسوى ما فرستاده است، او امام راستین وجانشین حضرت عسكرى (علیه
السلام) است و نه دیگرى. و همه اموال را به همراه نامه ها،
تقدیم
داشتند و من نیز سوّمین نشانى را كه سالارم حضرت عسكرى (علیه السلام)داده بود،به
چشم خویش دیدم.
متن روايت:
يخرج رجل من أمتي يواطئ اسمه اسمي
وخلقه خلقي فيملؤها عدلا وقسطا كما ملئت ظلما وجورا.
ترجمه:
عثمان بن شبرمه ، از عاصم بن ابى نجود ، از زر ، از
عبد الله نقل كرده كه گفت : رسول خدا ( ص ) فرمود : مردى از امت من كه نام او
موافق نام من و خلق و خوى او موافق خلق من است ظهور خواهد نمود و زمين را پر از
عدل و داد خواهد كرد همانگونه كه از ظلم و ستم پر شده است
آدرس
حديث:
* : كشف الغمة : ج 3 ص 261 - كما في الطبراني بتفاوت يسير عن
أربعين أبي نعيم ، وليس فيه " كما ملئت ظلما وجورا " .
* : إثبات الهداة : ج 3
ص 595 ب 32 ف 2 ح 30 - عن كشف الغمة .
* : حلية الأبرار : ج 2 ص 704 ب 54 ح 58
- عن أربعين أبي نعيم .
* : غاية المرام : ص 700 ب 141 ح 94 - عن أربعين أبي
نعيم .
* : البحار : ج 51 ص 82 ب 1 ح 23 - عن كشف الغمة .
* : منتخب الأثر
: ص 179 ص 2 ب 2 ح 3 - عن منتخب كنز العمال
مصادر اهل سنت:
* : أبو داود : على ما في تمييز الطيب ، ولم نجده فيه بهذا اللفظ .
* :
البزار : ج 1 ص 281 - على ما في هامش الطبراني الكبير .
* : ابن حبان : ج 8 ص
291 ح 6786 - أخبرنا محمد بن أحمد بن أبي عون الرياني قال : حدثنا علي بن المنذر
قال : حدثنا ابن فضيل قال : حدثنا عثمان بن شبرمة ، عن عاصم بن أبي النجود ، عن
زر ، عن عبد الله قال : قال النبي صلى الله عليه وسلم : -
* : صفة المهدي لأبي
نعيم : على ما في عقد الدرر .
* : أربعون أبي نعيم : على ما في كشف الغمة
.
* : الطبراني ، الكبير : ج 10 ص 168 ح 10229 - حدثنا الحسين بن إسحاق
التستري ، ثنا واصل بن عبد الأعلى ، ثنا محمد بن فضيل ، عن عثمان بن عبد الله بن
شبرمة ، عن عاصم بن أبي النجود ، عن زر ابن حبيش ، عن عبد الله بن مسعود رضي الله
عنه قال : قال النبي صلى الله عليه وسلم : - كما في ابن حبان بتفاوت يسير .
*
: الداني : ص 95 - كما في الطبراني بتفاوت يسير ، بسند آخر ، عن عبد الله :
-
* : عقد الدرر : ص 31 ب 2 - كما في الطبراني بتفاوت يسير وتقديم وتأخير ، عن
عبد الله بن عمر : - وقال " أخرجه أبو نعيم في صفة المهدي هكذا ، وأخرجه الإمام
أبو عمرو المقري في سننه " .
وفي : ص 236 ب 11 - وفي آخره " ويعمل على هذه
الأمة سبع سنين وينزل بيت المقدس " وقال " أخرجه الإمام أبو عمرو المقري في سننه
، وأخرجه الحافظ أبو نعيم الأصبهاني في صفة المهدي " .
* : موارد الظمآن : ص
464 ب 21 ح 1879 - كما في الطبراني ، عن صحيح ابن حبان ، بسنده : -
* : عرف
السيوطي ، الحاوي : ج 2 ص 63 - كما في الطبراني ، وقال " وأخرج الطبراني في
الكبير ، وأبو نعيم عن ابن مسعود " .
* : تمييز الطيب : ص 196 ح 1493 - عن أبي
داود ، عن ابن مسعود رفعه " المهدي من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي " .
* : القول
المختصر : ص 4 ب 1 ح 3 - مرسلا ، وفيه " أن اسمه اسم محمد صلى الله عليه وسلم ، (
وعبد الله ) في رواية أحمد ، ولا تنافي ، لأنه مسمى بكليهما " .
* : كنز
العمال : ج 14 ص 273 ح 38702 - عن الطبراني .
* : برهان المتقي : ص 92 ب 2 ح
11 - عن عرف السيوطي .
* : المغربي : ص 568 ح 52 - عن الطبراني ، الكبير . عمر
.
*****
متن روايت:
المهدي من ولدي ، اسمه اسمي ، وكنيته كنيتي ، أشبه
الناس بي خلقا وخلقا ، تكون به( له ) غيبة وحيرة تضل فيها الأمم ، ثم يقبل
كالشهاب الثاقب يملؤها عدلا وقسطا كما ملئت جورا
وظلما
ترجمه:جابر بن عبد الله انصارى از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه آن
حضرت فرمود : مهدى ( عليه السلام ) از فرزندان من است نام او نام من و كنيهء او
كنيهء من است ، شبيه ترين مردم از جهت خلق و خوى وشكل واندام به من است ، او
داراى يك غيبت وسرگرداني است كه در آن فاصله ، ملتها گمراه مىشوند ، سپس روى مى
آورد ( ظهور مىنمايد ) مانند شهاب نورانى ، زمين را پر از عدل و داد مى نمايد
همانگونه كه از ظلم و ستم پر شده است .
آدرس حديث:
* :
كمال الدين : ج 1 ص 286 ب 25 ح 1 - حدثنا جعفر بن محمد بن مسرور رضي الله عنه قال
: حدثنا الحسين بن محمد بن عامر ، عن عمه عبد الله بن عامر ، عن محمد بن أبي عمير
، عن أبي جميلة المفضل بن صالح ، عن جابر بن يزيد الجعفي ، عن جابر بن عبد الله
الأنصاري قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : -
وفي : ص 287 ب 25 ح 4 -
حدثنا أبي ، ومحمد بن الحسن ، ومحمد بن موسى المتوكل رضي الله عنهم قالوا : حدثنا
سعد بن عبد الله ، وعبد الله بن جعفر الحميري ، ومحمد بن يحيى العطار جميعا قالوا
: حدثنا أحمد بن محمد بن عيسى ، وإبراهيم بن هاشم ، وأحمد بن بي عبد الله البرقي
، ومحمد بن الحسين بن أبي الخطاب جميعا قالوا : حدثنا أبو علي الحسن بن محبوب
السراد ، عن داود بن الحصين ، عن أبي بصير ، عن الصادق جعفر بن محمد ، عن آبائه
عليهم السلام قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : - وفيه " . . تكون له
غيبة . . حتى تضل الخلق عن أديانهم ، فعند ذلك يقبل . . قسطا وعدلا . . ظلما
وجورا " .
* : كفاية الأثر : ص 66 - كما في رواية كمال الدين الأولى ، عن
الصدوق .
* : إعلام الورى : ص 399 ب 2 ف 2 - عن روايتي كمال الدين .
* :
كشف الغمة : ج 3 ص 311 - عن إعلام الورى .
* : فرائد السمطين : ج 2 ص 334 -
335 ح 586 - عن رواية كمال الدين الأولى ، بسنده إلى الصدوق .
* : العدد
القوية : ص 70 ح 106 - كما في رواية كمال الدين الأولى ، مرسلا عن جابر ، عن
النبي صلى الله عليه وآله : -
* : إثبات الهداة : ج 3 ص 460 ب 32 ف 5 ح 103 -
عن رواية كمال الدين الأولى ، وقال " ورواه علي بن محمد الخزاز القمي في كتاب
الكفاية عن ابن بابويه ، بهذا السند ، مثله " .
* : غاية المرام : ص 695 ب 141
ح 29 - عن فرائد السمطين .
وفي : ص 710 ب 142 ح 19 و ح 22 - عن روايتي كمال
الدين .
* : البحار : ج 36 ص 309 ب 41 ح 148 - عن كفاية الأثر .
وفي : ج 51
ص 71 - 72 ب 1 ح 13 و ح 16 - عن روايتي كمال الدين .
* : العوالم : ج 3 ص 157
ب 1 ح 111 - عن كفاية الأثر .
* : ينابيع المودة : ص 488 وص 493 ب 94 - عن
غاية المرام .
* : منتخب الأثر : ص 182 ف 2 ب 3 ح 2 و 3 - عن كفاية الأثر ،
وكمال الدين .
*****
متن روايت:
إن ابني هذا سيد ، كما سماه رسول الله صلى الله عليه وسلم سيدا ، وسيخرج الله
من صلبه رجلا باسم نبيكم ، يشبهه في الخلق والخلق يخرج على حين غفلة من الناس
وإماتة للحق وإظهار للجور ، والله لو لم يخرج لضربت عنقه ، يفرح بخروجه أهل
السماوات وسكانها ، وهو رجل أجلى الجبين ، أقنى الانف ، ضخم البطن ، أزيل الفخذين
، بفخذه اليمنى شامة ، أفلج الثنايا ، ويملأ الأرض عدلا كما ملئت ظلما وجورا
ترجمه:
ابن عياش از كسى كه براى او نقل كرده ، از محمد بن جعفر ، از حضرت علي عليه
السلام نقل كرده است كه فرمود : اين پسرم ( امام حسين عليه السلام ) سرور وسالار
است همچنانكه رسول الله صلى الله عليه و آله او را سرور و آقا ناميده است وخداوند
از نسل او مردى را برخواهد انگيخت كه نام او نام پيامبرتان بوده و خلقت و خلق
وخوى او نيز شبيه آن حضرت مىباشد كه در حال غفلت و بىخبرى مردم ودر زمان از بين
رفتن حق و حقيقت و بروز ظلم و ستم در جهان قيام خواهد فرمود . بخدا سوگند چنانچه
خروج نكند گردنش زده خواهد شده تمام اهل آسمان از قيام آن حضرت شاد مىگردند .
پيشانى آن حضرت نمايان و باز و بينى او كشيده و شكم او برآمده و رانهايش كشيده و
خالى بر ران راست داشته و ميان دندانهايش فاصله مىباشد و زمين را پس از آنكه ظلم
و ستم فرا گرفته باشد ، از عدل و داد پر مىسازد
آدرس
حديث:
* : ابن حماد : ص 103 - حدثنا غير واحد ، عن ابن عياش ، عمن
حدثه ، عن محمد بن جعفر ، عن علي بن أبي طالب رضي الله عنه قال : ( سمى النبي صلى
الله عليه وسلم الحسن ( الحسين ) سيدا ، وسيخرج ( الله ) من صلبه رجلا اسمه اسم
نبيكم ، يملؤ الأرض عدلا كما ملئت جورا ) .
* : أبو داود : ج 4 ص 108 ح 4290 -
حدثت عن هارون بن المغيرة قال : ثنا عمرو بن أبي قيس ، عن شعيب بن خالد ، عن أبي
إسحاق قال : قال علي رضي الله عنه ، ونظر إلى ابنه الحسن فقال : ( إن أبني هذا .
. النبي صلى الله عليه وسلم . . يسمى باسم نبيكم ، يشبهه في . . ثم ذكر قصة يملؤ
الأرض عدلا ) .
* : الترمذي : على ما في عقد الدرر ، ولم نجده في فهارسه
.
* : النسائي : على ما في عقد الدرر ، ولم نجده في فهارسه .
* : فتن
السليلي : على ما في ملاحم ابن طاووس .
* : البيهقي في البعث والنشور : على ما
في عقد الدرر .
* : الجمع بين الصحاح الستة : على ما في العمدة ، والطرائف
.
* : جامع الأصول : ج 11 ص 49 ح 7814 - عن أبي داود .
* : مختصر أبي داود
: ج 6 ص 162 ح 4121 - عن أبي داود .
* : عقد الدرر : ص 23 - 24 ب 1 - كما في
أبي داود بتفاوت ، وليس فيه ( يشبهه في الخلق والخلق ) وقال ( وعن الأعمش ، عن
أبي وائل قال : نظر علي إلى الحسن عليهما السلام فقال ) .
وفي : ص 24 ب 1 -
كما في أبي داود بتفاوت يسير ، وقال ( أخرجه الإمام أبو داود في سننه ، والامام
أبو عيسى الترمذي في جامعه ، والامام أبو عبد الرحمن النسائي في سننه ) وذكر في
هامشه أنه لم يجد الحديث في الترمذي والنسائي ، ونحن لم نجده فيهما أيضا .
وفي
: ص 31 ب 2 - كما في أبي داود ، عن البيهقي في البعث والنشور .
وفي : ص 38 ب 3
- كما في النعماني بتفاوت يسير ، مرسلا عن أبي وائل .
* : مشكاة المصابيح : ج
3 ص 26 ف 3 ح 26 - عن أبي داود .
* : المنار المنيف : ص 144 ف 50 ح 329 - عن
أبي داود .
* : فتن ابن كثير : ج 1 ص 38 - عن أبي داود .
* : مقدمة ابن
خلدون : ص 248 ف 53 - عن أبي داود .
* : أسنى المطالب ، الجزري : ص 130 -
بسنده إلى أبي داود ، وفيه ( . . ونظر إلى ابنه الحسين ) .
* : عرف السيوطي ،
الحاوي : ج 2 ص 59 - كما في أبي داود وقال : ( وأخرج أبو داود ، ونعيم بن حماد في
الفتن عن علي ) وفيه ( كما ملئت جورا ) .
* : الدر المنثور : ج 6 ص 58 - عن
أبي داود بتفاوت يسير .
* : جمع الجوامع : ج 2 ص 35 - عن أبي داود ، ونعيم بن
حماد .
* : ذيل صواعق ابن حجر : ص 237 - عن أبي داود .
* : كنز العمال : ج
13 ص 647 ح 37636 - عن أبي داود وابن حماد .
* : مرقاة المفاتيح : ج 5 ص 186 -
عن مشكاة المصابيح .
* : فرائد فوائد الفكر : ص 4 ب 2 - مرسلا عن أبي وائل ،
عن علي عليه السلام .
* : لوائح السفاريني : ج 2 ص 4 - كما في رواية عقد الدرر
الثالثة ، وقال ( وفي حديث أبي وائل ، عن علي رضي الله عنه قال ) .
* : عون
المعبود : ج 11 ص 381 ح 4269 - عن أبي داود .
* : ينابيع المودة : ص 432 ب 72
- عن مشكاة المصابيح .
* : الإذاعة : ص 137 - عن أبي داود .
* : العطر
الوردي : ص 49 - عن أبي داود .
* : التاج الجامع للأصول : ج 5 ص 343 ح 7 - عن
أبي داود .
* : المغربي : ص 495 - عن مقدمة ابن خلدون . وقال في ص 496 . . .
فصحيح أو حسن بلا شك ولا ريبة ) وأفاض في بيان ذلك .
* : عقيدة أهل السنة
والأثر في المهدي المنتظر : ص 16 - عن أبي داود .
* : الرد على من كذب
بالأحاديث الصحيحة الواردة في المهدي : ص 27 - عن أبي داود .
* : الفضل بن
شاذان : على ما في سند غيبة الطوسي .
* : النعماني : ص 214 - 215 ب 13 ح 2 -
أخبرنا علي بن أحمد قال : حدثنا عبيد الله بن موسى العلوي ، عن بعض رجاله ، عن
إبراهيم بن الحكم بن ظهير ، عن إسماعيل بن عياش ، عن الأعمش ، عن أبي وائل قال :
نظر أمير المؤمنين علي عليه السلام إلى الحسين عليه السلام فقال : -
* : غيبة
الطوسي : ص 115 - 116 - كما في النعماني بتفاوت يسير قال ( وبهذا الاسناد ( جماعة
عن التلعكبري ) عن أحمد بن علي الرازي ، عن أحمد بن إدريس ، عن علي بن محمد بن
قتيبة ، عن الفضل بن شاذان ، عن إبراهيم بن الحكم بن ظهير ، عن إسماعيل بن عياش ،
عن الأعمش ، عن أبي وائل ( قال ) : نظر أمير المؤمنين عليه السلام إلى ابنه
الحسين عليه السلام فقال : - وفيه ( . . كما سماه الله . . إماتة من الحق وإظهار
من الجور . . أهل السماء وسكانها ، يملؤ الأرض عدلا ) وليس فيه ( . . وهو رجل
أجلى . . أفلج الثنايا ) .
* : العمدة : ص 434 ح 912 - عن الجمع بين الصحاح
الستة ، وفيه ( قال علي عليه السلام ونظر إلى ابنه الحسين وقال . . كما سماه رسول
الله صلى الله عليه وآله ، وسيخرج من صلبه رجل يسمى باسم نبيكم ، يشبهه في الخلق
ولا . . يملؤ الأرض عدلا ) .
* : الطرائف : ج 1 ص 177 ح 279 - كما في العمدة ،
عن الجمع بين الصحاح .
* : ملاحم ابن طاووس : ص 144 ب 76 - عن فتن السليلي ،
بسنده : حدثنا عمر بن عبد الوهاب الآدمي قال أخبرنا محمد بن هارون السهروردي قال
: حدثنا أبو علي الحسن بن محمد الأنصاري من ولد عمير بن الحمام قال : أخبرنا علي
بن بهرام قال : حدثنا موسى بن إبراهيم ، قال : حدثنا موسى بن جعفر ، عن أبيه ، عن
جده قال : دخل الحسين بن علي على علي بن أبي طالب عليه السلام وعنده جلساؤه فقال
: - وفيه ( . . هذا سيدكم ، سماه . . وليخرجن رجلا من صلبه ، شبهي شبهه في الخلق
والخلق يملؤ الأرض عدلا وقسطا كما ملئت . . قيل له : ومتى ذلك يا أمير المؤمنين ؟
فقال : هيهات إذا خرجتم عن دينكم كما تخرج المرأة عن وركيها لبعلها ) .
* :
إثبات الهداة : ج 3 ص 505 ب 42 ف 12 ح 308 - عن غيبة الطوسي .
* : البحار : ج
51 ص 120 ب 2 ح 22 - عن غيبة الطوسي
.
تعداد صفحات : 435